۲-۹-کیفیت زندگی و پیشرفت اقتصادی
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی از جمله سلامت را در بر می گیرد. این اصطلاح که در زمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم استفاده می شود، اغلب در مطالعات پزشکی کاربرد دارد و از نظر بیشتر متخصصان شامل ابعاد مختلف فیزیکی، فیزیولوژیکی ، اجتماعی، جسمی و معنوی می باشد. کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونگی زندگی کردن است. با وجود این مفهوم آن برای هرکس منحصر به فرد و با دیگران متفاوت می باشد. عده ای از محققان این واژه را پیچیده تر از آن می دانند که بتوان آن را در یک جمله توصیف نمود . علیرغم اینکه در مورد تعریف کیفیت زندگی چالش های متعددی وجود دارد، ولی متخصصین در محدوده ای از مفاهیم با هم اتفاق نظر دارند. بعضی از متخصصان در مورد ذهنی بودن و پویا بودن این مفهوم توافق دارند. اغلب آنها معتقدند کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی و در برگیرنده حقایق مثبت و منفی زندگی است. از طرفی عده ای آن را یک مفهوم فردی قلمداد می نمایند، به این معنا که حتماَ باید توسط خود شخص، بر اساس نظر او و نه فرد جایگزین تعیین گردد. سازمان جهانی بهداشت تعریف جامعی از کیفیت زندگی ارائه داده است: درک فرد از وضعیت کنونی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می کند و ارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های مورد نظر فرد. شاخص امروزه پیشرفت یک اجتماع «کیفیت زندگی» است که در برگیرنده مهم ترین عواملی است که شرایط زندگی در جامعه و رفاه شخصی افراد را تعیین می کنند. کیفیت زندگی یکی از اساس ترین نکات علوم اقتصادی و سیاسی است که درآن پارامترهای مادی توسعه اقتصادی و تولیدات داخلی در کنار پارامترهای غیر مادی ای چون کیفیت کار، سطح با سوادی و فرهنگ، استاندارد پزشکی وبهداشت، کیفیت فراغت و تفریح، شرایط محیط زیست، جوسیاسی، احساس خوشبختی انفرادی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرند. سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به صورت عمومی به این شکل تعریف کرده است: کیفیت زندگی به برداشت شخصی یک فرد از موقعیت زندگی اش در رابطه با فرهنگ و نظام ارزش اجتماعش و نیز در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و احتیاجاتش گفته می شود. تعریفات جدیدتر کیفیت زندگی آن را به صورت اختلا ف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کنند که هر چه این اختلاف کمتر، کیفیت زندگی بالا تر. پارامترهای صرفا مادی کیفیت زندگی معیار زندگی را تشکیل می دهند، که به کمیت و کیفیت کل اجناس و خدماتی (امکاناتی) گفته می شود که در یک اجتماع در دسترس افراد آن قرار دارند. اجزای مهم تعیین کننده معیار زندگی درآمد ناخالص ملی و درآمد سرانه می باشند. از آنجا که در نظر گرفتن عوامل صرفا اقتصادی و هدف گرفتن صرفا توسعه اقتصادی برای پیشبرد اجتماع می تواند موجب درگیری با سایر جوامع به خاطر تسخیر منابع طبیعی جدید، انبساط قلمرو وآلودگی محیط زیست گردد، شاخص های دیگری نیز باید برای تعیین کیفیت زندگی مورد توجه قرار گیرند، از قبیل میزان رشد انسانی امکانات، تاسیسات و خدمات اجتماعی، امکانات آموزش و پرورش، شرایط محیط زیست، کیفیت فراغت. میزان رشد انسانی نه تنها تولید ناخالص سرانه داخلی را مدنظر قرار می دهد، بلکه نیز سطح سواد و فرهنگ و میزان امید به زندگی را. پارامتر امید به زندگی خود در برگیرنده سطح بهداشت، میزان تغذیه و حد پاکیزگی محیط است. کیفیت زندگی همچنین به پارامترهای دیگری چون پخش درآمدها روی عوامل تولید آن، میزان فقر، درآمد حقیقی (پس از در نظر گرفتن تورم) و سطح حقوق اجتماعی، میزان امنیت، کیفیت فراغت، امکانات فرهنگی، سلا مت روحی مردم، تراکم جمعیت، شبکه اجتماعی، ثبات سیاسی و استحکام اقتصادی بستگی دارد. به همین خاطر هم دو جامعه که از لحاظ مادی هم تراز یکدیگر باشند، ممکن است از دو کیفیت زندگی مختلف برخوردار باشند. برای پیشرفت یک جامعه باید تک تک عوامل کیفیت زندگی در آن را بالا برد. بنابراین شناسایی عوامل تعیین کننده آن و راه های ارتقای آنها لازمه پیشرفت اجتماع است. بی توجهی به یک پارامتر می تواند موجب برداشت کاملا اشتباه از وضعیت مردم یک جامعه شود. مثلا در جامعه ای که دارای قشر کوچکی از بزرگ ثروتمندان باشد و قشر عظیمی از فقیران، ممکن است میانگین درآمد سرانه مردم بالا باشد، در حالی که اکثر آنها از تهیدستی رنج می برند یا این که اثرات جنگ در همسایگی موجب این می شود که یک کشور، حتی اگر در جنگ نباشد، به آماده کردن نظامی خود بپردازد و مقدار قابل ملا حظه ای از منابع مالی خود را صرف دفاع ملی کند. از طرف دیگر اما از آن جا که، منطقه دچار بی ثباتی سیاسی و اقتصادی می شود سرمایه گذاری های خارجی کاهش می یابد و شبکه های دادوستد بین المللی مختل می گردند. روانشناس نامی آمریکایی، آبراهام مازلو در سال ۱۹۴۳، هرم احتیاجات بشری را معرفی کرد. بر اساس این هرم، انسان ها در درجه اول سعی دارند احتیاجات پایه ای خود را برطرف سازند و بعد نیازهای لا یه های بالا تر را. احتیاجات فیزیولوژیک و اساسی انسان شامل نیازهای حیاتی او می باشند مثل هوا، غذا، آب، گرما، خواب، سلامت و ارضای تمایلات جنسی. بر روی این پایه لایه امنیت قرار گرفته است: احتیاج به منزل، کار، قانون، بیمه، خدمات بهداشتی نظم وترتیب، اخلا قیات، امنیت جسمی، امنیت مالی، برنامه ریزی زندگی و آینده سازی. لا یه سوم شامل عوامل تعلقات روحی است: احتیاج به دوست، هم قطار، همسر، عشق، همسایه، محاوره و ارتباط با دیگران، تیمار و پرستاری. لایه چهارم شامل عوامل احترام و قدردانی است: احترام، اعتماد، موفقیت، مقام، پیروزی، قهرمانی و حتی ثروت و قدرت، رفاه اجتماعی، بالاترین لایه، لایه تحقق خویشتن است: فردیت، پرورش استعداد، از خودگذشتگی، بزرگواری، هنر، فلسفه، اعتقادات، فقدان تبعیض. سه لایه پائینی لایه رفع کمبودها هستند. به این معنی که رفع احتیاجات این سه لایه اگرچه موجب احساس رضایت انسان می گردد، اما او را ترغیب به حرکت و پیشرفت نمی کند. مثلا با خوردن آب تشنگی برطرف می شود اما شخص درصدد بیشتر خوردن آب نمی افتد. لایه چهارم و لایه پنجم، قشر احتیاجات به پیشرفت هستند. اینها نیازمندی هایی هستند که هرگز برطرف نمی شوند. خلاقیت یک نقاش او را بر این می دارد که برای تحقق ایده هایش نقاشی کند بدون آن که این نیروی تحرک درونی با افزایش تعداد نقاشی های او فروکش کند. هرم مازلو برای تجزیه و تحلیل عوامل حرکت انسان ها به وجود آمد و برای لژستیک برطرف کردن نیازمندی ها. این هرم حکم یک خط مشی را برای مسوولین امور اجتماع دارد تا بتوانند با در نظر گرفتن اولویت های مختلف احتیاجات مردم، قوای خود را برای پیشبرد وضع اجتماع به صورت عاقلا نه روی نکات گوناگون تقسیم کنند. این هرم پنج طبقه اکنون در بررسی های اقتصادی و حتی تبلیغاتی مورد استفاده قرار می گیرد. نیازهای بالاتر فقط آنگاه مطرح می شوند که نیازهای پایین برطرف گشته باشند. نکته جالب این است که با رفع احتیاجات چهار قشر پایین انسان چیز به خصوصی حس نمی کند. در حالی که برطرف نشدن یکی از آن نیازها موجب نگرانی و تشویش بسیار او می شود. در این قشر احتیاجاتی از قبیل نیاز به شناخت بیشتر و دانش وسیع تر، کشش به سوی زیبایی، نیل به مقامات متعالی و کوشایی برای به حرکت درآوردن تمام نیروهای درونی خویش قرار گرفته اند( رهنمایی، ۱۳۸۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۰-شاخص های کیفیت زندگی
برای کیفیت زندگی شاخص های بسیاری مطرح شده است که البته اکثر آنها شبیه به هم و مشترک می باشند .کالورت و هندرسون ۱۲ شاخص تحصیلات، استخدام، انرژی، محیط، سلامتی، درآمد، حقوق بشر، زیرساخت ها، امنیت ملی، تفریحات و سرگرمی، ایمنی عمومی و سرپناه (مسکن) را به عنوان شاخص های اندازه گیری میزان کیفیت زندگی مطرح کرده اند. در نظریات دیگر، شاخص هایی چون حقوق سیاسی، حقوق مدنی، رشد جمعیت، هزینه های اقتصادی، فرهنگ شهروندی، امید به زندگی و… نیز مطرح شده است. طبق تحقیقات مستمر و کاملی که در نیوزلند و از سال ۱۹۹۱ تاکنون انجام گردیده است ، ۱۱ شاخص عمده برای کیفیت زندگی مطرح گردیده اند که هر کدام نیز به مقیاس هایی تقسیم شده اند . گزارش نهایی این تحقیقات شامل ۵۶ شاخص کیفیت زندگی و مقیاس های آنها می باشد که در زیر آمده است:
۱- مردم
۲- دانش و مهارت
رشد جمعیت
انجام به موقع امور
قومیت و نژاد
آموزش کودکان و اطفال
سن
طبقه بندی دهکده های تحصیلی
خانواده
آموزش اجتماعی
سطوح مهارتی
۳- استاندارد های اقتصاد زندگی
سلامتی
مخارج خانوار
سلامتی روحی و روانی
محرومیت اجتماعی
عوامل خطر پذیری قابل تعدیل