۱- از نظر اهل سنّت، تقیّه تنها جهت حفظ نفس جائز است.[۱۲۳] اما از نظر علمای شیعه، تقیّه برای جلوگیری از هر مهلکه و زیانی که مندوحه نداشته باشد. جائز است. و در تقیّه مداراتی خوف ضرر نیز شرط نشده است.[۱۲۴]
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲- از جهت مورد و کاربرد. علمای سنّی « غیر از شافعی » تقیّه را در برخورد با غیر مسلمانان خطرناک جائز میدانند. یعنی هرگاه مسلمانی در جمع غیر مسلمانان قرار گرفت و نتوانست به عقیده و آرمان دینی خود عمل کند برای رهایی از زیان و ضرر آنها میتواند تقیّه کند وبه ظاهر با آنها هماهنگ شود.[۱۲۵] و دلیل آنها این است که آیه شریفه تقیّه، نسبت به کفّار است و شامل تقیّه، نسبت به مسلمانان نمیشود.[۱۲۶]
۳- علمای شیعه با توجه به آیه ۱۰۶ سوره نحل، گرچه آیه شامل تقیّه نسبت به مسلمانان نمیشود ولی به دلیل تنقیح ملاک و یا از راه عقل و یا از طریق روایات معصومین ♣ تقیّه را در تمام مواقعی که مؤمن در مخاطره قرار میگیرد جائز میدانند چه این خطر از ناحیه کفّار باشد یا از ناحیه پیروان مذاهب اسلامی که با عقیده و مذهب او مخالف هستند. و البته طبق نقل فخر رازی نظر شافعی نظیر امامیّه ( تقیّه منحصر به کفّار نیست) میباشد.[۱۲۷]
با نگاهی به تاریخ اسلام در مییابیم که اوج بحث تقیّه و ملاحظه کاریهای شیعه، در زمان امام باقر و امام صادق ♣ و با سفارش و توصیه آن دو امام بزرگوار بوده که دلیل آن نیز شرارتهای حکومت بنی امیّه و بنی عباس و حامیان آنها بوده است.
حاکمان این قوم هر چند به ظاهر مسلمان بودند، اما به دلیل این که خطرآنها دست کمی از خطر کفّار نداشت، ائمه معصومین ♣ پیروان خود را توصیه به تقیّه میکردند. بنابراین، از نظر علمای شیعه در هر جا که خطری از ناحیه کافر یا مسلمان، مؤمنی را تهدید نماید. تقیّه لازم است.
۴- از نظر حکمی نیر میان علمای شیعه و سنّی اختلاف است، اهل سنّت تقیّه را به این معنا جایز می دانند که فرد مسلمان هنگامی که خود را در خطر مرگ میبیند می تواند در برابر دشمن کافر سرسختانه به عقیده خود عمل کند هر چند به قیمت جان او تمام شود و یا میتواند تقیّه کند و با دشمن همگام گردد.[۱۲۸]
ولی از نظر علمای شیعه تقیّه هنگام ترس از کشته شدن واجب است.[۱۲۹]
زیرا حفظ نفس از اهم تکالیف است و مؤمن همانگونه که وظیفه دارد نماز بخواند، موظف است خود را از خطر مصون بدارد. امام صادق ☻ در تفسیر آیه شریفه «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه»[۱۳۰]
«با دست خود، خویش را به هلاکت نیندازید» میفرماید: این آیه مربوط به تقیّه است.[۱۳۱]
و البته اگر افرادی مانند میثم تمار و شخص گرفتار مسیلمه کذّاب و … به تقیّه عمل نکردند. دلیل بر نقض تکلیفی تقیّه نیست. زیرا تشخیص عمل به تقیّه مانند هر تکلیف دیگری، به علم خود مکلّف مربوط میشود. و آنها وظیفه خود را آن گونه تشخیص دادهاند، که عمل کردند.
از امام باقر ☻ روایت شده است «التَّقِیَّهُ فِی کُلِّ ضَرُورَهٍ وَ صَاحِبُهَا أَعْلَمُ بِهَا حِینَ تَنْزِلُ بِه»[۱۳۲]
تقیّه هنگام هر ناچاری است و تقیّه کننده خود داناتر به آن است، زمانی که برایش پیش میآید. این روایت دلالت دارد بر وجوب تقیّه در هر موردی که انسان ناچار به آن باشد. مگر مواردی که با دلیل خارج شده است، مانند قتل نفس و …
و نیز این روایت دلالت دارد که خود انسان مورد ناچاری را بهتر میفهمد. چنانچه خدای متعال میفرماید: «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَه»[۱۳۳] انسان نسبت به خود بیناتر است، و خدا هم میداند که او سهل انگاری میکند یا تقیّه.
۵- شیعه هدف از تقیّه را همیشه حفظ جان و مال خویش و دیگران و دوری از خطر و ضرر شخصی نمیداند، بلکه هدفی مهمتر از اینها نیز وجود دارد و آن حفظ مذهب و بازداری از فروپاشی آن است.
فصل دوم
انواع تقیّه و کارکردهای آن در ابعاد سیاسی و اجتماعی
اقسام تقیّه
آنچه از منابع فقهی شیعه استفاده میشود این است که: فقهای امامیه تقسیماتی را برای تقیّه ذکر کردهاند.
از اولین تقسیمات، تقسیم شیخ مفید است که بر اساس احکام پنجگانه تکلیفی شکل گرفته است، ایشان تقیّه را به پنج قسم: واجب، مکروه، مستحب، مباح و حرام تقسیم کرده است.[۱۳۴]
تقسیم بندی شیخ مفید در آثار بعد از او و از جمله در «القوائد و الفوائد» شهید اول نیز انجام شده است[۱۳۵]
مرحوم کاشف الغطاء گستردگی بیشتری به تقسیمات تقیّه داده و علاوه بر بیان احکام تکلیفی تقیّه، تقسیماتی را به اعتبار موضوع تقیّه مطرح نموده است.[۱۳۶]
در این میان شاید بتوان گفت یکی از گسترده ترین تقسیم بندیهای تقیّه در «رساله فی التقیّه» امام خمینی ◙ آورده شده است.[۱۳۷]
که در آن در آغاز تقیّه از جهت ذات به تقیّه خوفی و مداراتی تقسیم شده و سپس تقیسمات تقیّه از جهت تقیّه کننده(متقی) و تقیّه شونده( المتقی منه) و مورد تقیّه ( المتقی فیه) بیان شده است.[۱۳۸]
بنابر آنچه مطرح شد تقیّه از جهات مختلف دارای تقسیمات متفاوتی است. یکی از انواع آن تقسیمات تقیّه بر اساس طبیعت و ذات آن است که بر این اساس مهمترین آن ها عبارتند از: الف- تقیّه خوفی ب- تقیّه مداراتی ج- تقیّه کتمانی
هر یک از این اقسام دارای فروعاتی هستند که به بحث درباره هر کدام جداگانه خواهیم پرداخت.
الف- تقیّه خوفی
یکی از ارکان تقیّه خوف است[۱۳۹] همانطور که برخی از بزرگان گفتهاند: خوف، جوهر تقیّه است به بیان دیگر، خوف عامل اصلی تقیّه کردن است.
از نظر عرفی و عقلایی، کسی که جان، مال و یا آبروی خود را در خطر میبیند برای رفع این خطر سخن یا رفتاری انجام میدهد که آن خطر را دور نماید. این حقیقت تقیّه در عرف عقلای بشر است که فارق از آیین و مذهب آنها میباشد. و مسألهای همگانی است. و فرقی میان دیندار و غیردیندار و یا شیعه وسنّی ندارد. زیرا هرگاه رفتاری جنبه عقلایی پیدا کند فارق از آیین و مذهب بوده و مربوط به اصل بشریت است. در دین مقدس اسلام این روش عقلایی امضاء شده است و مولای حکیم این امر فطری و عقلایی را تایید نموده است.[۱۴۰]
از امام باقر ☻ است که فرمود: «کُلِّ شَیْءٍ خَافَ الْمُؤْمِنُ عَلَى نَفْسِهِ فِیهِ الضَّرَرَ فَلَهُ فِیهِ التَّقِیَّهُ»[۱۴۱]
هر چیزی که مؤمن برای خود در آن ترس داشته باشد، پس بر اوست که تقیّه کند.
بنابراین مقصود از «تقیّه خوفی» تقیّهای است که به سبب خوف و ترس از رسیدن ضرر و یا زیان به جان و یا مال و یا عرض برای مومن یا مومنان حاصل میشود.
چنان که شیخ مفید در این باره مینویسد:
و اقول: ان التقیّه جائره فی الدین عند الخوف علی النفس، و قد تجوز فی حال دون حال للخوف علیالمال و لضروب من الاستصلاح…[۱۴۲]
تقیّه در دین جایز است هنگامی که ترس از جان در بین باشد و گاهی در صورت وجود ترس از مال و نیز برای گونههایی از مصلحتسنجی هم جایز میشود…
در تقیّه، خوف شخصی ملاک است یا خوف نوعی
البته در این که مقصود از خوف در تقیّه، خوف شخصی است یا خوف نوعی؟ بحث است. بدین معنا که اگر شخص بر جان خود بترسد در جایی که خوف، نوعی نیست. (هر انسانی در این شرایط نترسد) آیا میتواند تقیّه کند یا شرط آن این است که خوف باید نوعی باشد؟ ( یعنی نوع مردم که در این شرایط قرار میگیرند، بترسند)
شیخ انصاری ◙ در رساله «تقیّه» متذکر این بحث شده و میگوید:
قدر متیقّن از تحقق تقیّه در عالم واقع، خوف و ترس شخصی مراد است و بعید هم نیست که منظور مطلق خوف در نظر باشد و فرقی نمیکند که فقط شخص را در بر گیرد یا شامل حال سایر جامعه یا یک گروه خاص شود.
از نظر شیخ انصاری ◙ ، ادله، اطلاق دارد و اعم از خوف شخصی است و شامل خوف نوعی نیز میباشد.[۱۴۳] و دلیل اطلاق هم از دو روایت ذیل بدست میآید:
«عَلَیْکُمْ بِالتَّقِیَّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَجْعَلْهَا شِعَارَهُ وَ دِثَارَهُ مَعَ مَنْ یَأْمَنُهُ لِتَکُونَ سَجِیَّتَهُ مَعَ مَنْ یَحْذَرُهُ »[۱۴۴]
تقیّه بر شما لازم است، پس هر کس که تقیّه را شعار و دثار خود نسازد از ما نیست و باید در قبال کسانی که از آنان خوف و ترس ندارد، تقیّه را رعایت کند تا آن به صورت سجیّهای در برابر کسانی که از آنان بر حذر است، در آید.
و روایت دوم حدیثی از امام رضا ☻ است که برخی از اصحابشان را مورد عتاب و مؤاخذه قرار دادند و فرمودند: « وَ تَتَّقُونَ حَیْثُ لَا تَجِبُ التَّقِیَّهُ وَ تَتْرُکُونَ التَّقِیَّهَ حَیْثُ لَا بُدَّ مِنَ التَّقِیَّه»[۱۴۵]
همانا شما در جایی که نباید تقیّه میکردید، راه تقیّه را در پیش گرفتید و در جایی که باید تقیّه میکردید، آن را ترک کردید.
همانطور که مشاهده شده امامان معصوم قائلند به اینکه هرچند شخص خود نترسد، ولی به منظور رعایت مصالح و اصول اسلامی، موظّف است – در صورتی که عموم مردم از عملی ترسیدند- وارد دروازه تقیّه شود.[۱۴۶]
امام خمینی ◙ نیز مؤید عقیده شیخ انصاری ◙ است. زیرا در تقیّه مداراتی معتقد است در جایی که خوف هم مطرح نباشد. به خاطر رعایت مصالح و حفظ حیثیت مسلمانان و اسلام، تقیّه واجب است.
ایشان در رابطه با تقیّه مداراتی میفرمایند:
انه لا یتوقف جواز هذه التقیّه – بل وجوبها – علی الخوف علی نفسه او غیره، بل الظاهر ان المصالح النوعیّه صارت سبباً لایجاب التقیّه من المخالفین. فتجب التقیّه و کتمان السّر و لو کان مأموناً و غیر خائف علی نفسه و غیره.[۱۴۷]
جواز یا وجوب این نوع تقیّه (مداراتی) متوقف بر ترس از جان خود یا دیگران نیست. بلکه روایاتی که در باب حفظ منافع و مصالح نوعیه و عمومی اسلامی وجود دارد، باعث تقیّه مداراتی از مخالفین میشود. پس تقیّه و کتمان عقیده واجب است هر چند شخص متّقی از نظر جان خودش و یا دیگران در امنیّت قرار داشته باشد، و هیچ خطری متوجه او نباشد.
در شرایط پیچیده و خاص که خوفی بر مسلمین برود و مذهب، مال یا جان آنها و یا شرایط امنیّت آنها در معرض خطر قرار گیرد تقیّه خوفی امری واجب دانسته شده و این روش عمومی همهی عقلا و همهی موحدین است.