در این میان حکم رانان نیز ارتقا و رواج این اندیشه ها بسیار کمک کردهاند. هرچند نسبت پرده عمومی از این حق ها همواره آن را نقض نیز می کردهاند. این مسئله سبب شد تا ملت ها برای تعیین قواعد بینالمللی در زمینه ی حقوق بشر، بویژه پس از رخداد جنگ جهانی دوم در سده بیستم گام های مهمی بردارند. در همان زمان بود که بزه دیده شناسی نیز از بستر برخی از این پیش دست های حقوق بشری سر برآورد.
سازمان ملل متحد همواره تلاش کردهاست تا الگوی جنایی را برای طرح ریزی و اعمال یک سیاست جنایی بینالمللی تعریف کند که هم زمان بر ۲ مدار بزه دیده و بزه کار بچرخند. در پرتو رسالت پیش گیری از جرم در دادگری جنایی، سازمان ملل هم زمان پیش گیری از بزه کاری و بزه دیدگی را در نظر دارد. در کنار دادگری جنایی احتمال دادگری سزا دهنده، دادگری با پروانده و دادگری ترمیمی و اجتماعی نیز مورد توجه بین الملل است.
امروزه از موارد گفتمان جهانی سازمان حقوق بشر بزه دید مدار سخن گفت در برنامه های سیاست جنایی سازمان ملل از ۲ دهه پایانی سده بیستم تا آغازین دهه ی هزاره سوم قرار دارد. بدین سان حق های بزه دیده بر پایه مفهوم دسترسی به دادگری و رفتار تعارض های متهم یا بزه کار (مفهوم دادرسی دادگرانه) ۲ ضلع اصلی دادگری جنایی حقوق بشری معاصر را تشکیل میدهد. اصول دادرسی دادگرانه به همان اندازه برای تضمین جلوگیری از نقض های بنیادی بشر پیشبینی شده است.
ملاک های جهانی حمایت از بزه دیده در بستر حق شناخته شده ی بینالمللی برای بزه دیدگان و چگونگی تحول این ملاک ها مهم ترین جلوه های این حق های شناخته شده است که به آن بزه دیده شناسی حمایتی گفته می شود مانند:
الف) حق های جهانی بزه دیدگان در پرتو اصل دسترسی به دادگری و رفتار (دولت باید ضمن احترام به هنجار های حقوق بینالمللی بشر و حقوق بشر دوستانه اجرا این هنجارها و احترام به آن را تضمین کنند.)
ب) تحول ملاک جهانی حمایت از بزه دیده در پیش نویس کنوانسیون ۲۰۱۰ بزه دیدگان
قطعنامه های گوناگونی (شوراهای اقتصادی و اجتماعی) گزارش های دبیر کل سازمان ملل، جامعه جهانی بزه دیده شناسی
ج)هم ترازی حق های بزه دیده و متهم (بزهکار)
د) دسترسی پذیری ساز و کارهای دادگری
هـ) ساز و کارهای پاسخ گویی به نیاز های بزه دیدگان
مبحث دوم: بزهکاری
یکی از وجوه اصلی این نوشتار پدیده ای به نام بزهکاری است که ورود و نفوذ آن در شاخه های مختلف مطالعات کیفری متغیر است ضروری به نظر میرسد در این تحقیق اول به تعریف بزهکار و مفهوم آن و به صورت ویژه به بررسی بزهکاری زنان می پردازیم.
گفتار اول:تعریف بزهکاری
صاحب نظران و دولت مردان حفظ و توسعه سرمایه انسانی را هم اکنون مقدم و مهمتر از سرمایه طبیعی و سرمایه فیزیکی دانسته بر آن تأکید دارند. بی شک سرمایه انسانی در شرایطی حفظ و موجب رشد و توسعه اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی و سایر جوامع میگردد که پدیده بزهکاری و جرم آن را تهدید نکند. بنابرین برای تحقق سرمایه انسانی و حفظ آن یکی از مهمترین اقداماتی که دولت ها باید در برنامه های کلان خود لحاظ نمایند. مهار بزهکاری و جرم است[۶] (زیرا بزهکاری و جرم تهدید و مفصل کننده جدی سرمایه اجتماعی و سلامت جامعه است و به همین دلیل این مسئله یکی از دغدغه های کنونی دولت ها محسوب می شود). افزایش یا کاهش بزهکاری نتیجه مجموعه عللی است که هیچ گونه رابطه ای با مجازات هایی که وضع و اجرای آن با قانونگذاری قاضی و مامور اجرا است ندارد برای از بین بردن بزهکاری در حدی که ممکن است یا حداقل برای جلوگیری از توسعه آن باید به اصلاح محیط اجتماعی پرداخت. بنابرین برای مبارزه با جرم باید با علل اجتماعی جرم زا مبارزه شود.
مرحوم کی نیا میگوید:«باید انسان، نیازها، محیط زیست و عواملی که او را دستخوش ناملایمات و انحرافات و عصیانگری میسازد شناخته شود. باید با علل بزهکاری مبارزه کرد نه با معلول آن. مبارزه با معلول هرگز موجب اصلاح و رستگاری جامعه را فراهم نساخته است.
با توجه به ضرر جبران ناپذیری که بزهکاران به پیکر جامعه وارد می آورد. تحلیل بزهکاری و راه حل های پیش گیری از بزهکاری همیشه مورد توجه بوده است.
بند اول: مفهوم بزهکاری
برای تبیین بزهکاری ابتدا باید واژه جرم را تعریف کنیم. )از لحاظ لغوی جرم عبارتند از: گناه، خطا؛ تفسیر و کلمه بزهکار اسم فاعل از این کلمه به معنای عامی، تبهکار و گناهکار و در معنای صفتی مجرمانی ترجمه می شود[۷]).
جرم یک قاعده زبانی یا قانون فیزیکی نیست که دارای مفهوم ثابت و لایتخری از این ۲ رابطه با جوامع و مکاتب حقوقی و اجتماعی و غیره حتی در رابطه به مذاهب و ادیان معنای متفاوتی پیدا میکند و هرکدام را به گونه ای تعریف کردهاند مثلا: گاروفالو حقوقدان معروف جرم را این چنین تعریف میکند: جرم عبارت از عملی است که خلاف نوعی از احساسات شرافتمندانه خداپرستانه انجام می شود.
کارارا در تعریف جرم گفته است:«جرم تجاوز از حدود و قوانین کشور است که به وسیله کسی انجام شود به شرطی که شخص مرتکب مکلف یا مجاز به انجام آن باشد و در ضمن برای آن تجاوز مجازات تعیین شده باشد»[۸]
بزهکاری در معنا و مفهوم لفظی عبارت است ترک انجام وظیفه قانونی و یا ارتکاب عمل خطایی که الزاماً عنوان جرم ندارد. در ایران بزهکار به کسی گفته می شود که مرتکب عملی است که قانونی آن را منع کردهاست و یا ترک عملی که انجام آن واجب و ملزم دانسته است گردد بدین ترتیب جرم در این تعریف بر مبنا اصلی قانونی بودن جرایم و مجازات است.
الف) تعریف بزهکاری در اصطلاح حقوقی
از دیدگاه حقوقدان مجرم کسی است که مرتکب جرم می شود. کسی که مبادرت به فعل یا ترک فعلی که مطابق قانون جرم شناخته شده است. فعل یا ترک فعل مجرمانه در چارچوب قانون بی حرکت باقی می ماند. انجام فعل یا ترک فعل یا ترک فعل مجرمانه موجب تولد جرم می شود. و مجرم است که محور سوال در مورد رفتار خویش قرار میگیرد.
تعریف بزه دیده از دیدگاه مندلسون[۹] اینگونه است که:
بزه دیده شخصی مستقل یا متعلق به یک مجموعه است که متحمل آثار دردناک عوامل گوناگون شده که این عوامل دارای نتیجه های مختلف فیزیکی، روانی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و همچنین حوادث طبیعی میباشند و بزه دیدگی را یک واقعیت اجتماعی زیستی، روانی میداند که توسط آسیب پذیری یک فرد به وسیله آن چه متحمل شده است میتواند مشخص گردد هرچند این امر جرم نباشد.