برنامه های آموزش فنی و حرفه ای باید از تنوع و کیفیتی برخوردار باشد که از یک طرف امکان انتخاب شایسته ترین مسیر شغلی یا زمینه فنی متناسب با استعداد های مختلف موجود باشد. و از طرف دیگر تقویت کننده و پشتیبان استقلال اقتصادی جامعه , ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد بوده و مانع سلطه بیگانه از طریق تامین نیروی انسانی متخصص و مهارت های حرفه ای بر اقتصاد کشور باشد.
برنامه های آموزشی فنی و حرفه ای باید به ترتیب توزیع و اجرا گردد که در بهره برداری از منابع طبیعی و توزیع فعالیت های اقتصادی بین استان ها و مناطق کشور, نیروی انسانی موجب بروز و تبعیض نشود و هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود نیروی انسانی لازم را در اختیار داشته باشد
به منظور تعلیم آموزش های فنی و حرفه ای باید :
۱) از همه منابع انسانی و مالی و تاسیساتی و تجهیزاتی جامعه بهره گرفت.
۲) شعاع عمل و حوزه نفوذ مراکز رسمی آموزش های فنی و حرفه ای را تا ژرفای اجتماع و دوره افتاده ترین نقاط کشور گسترش داد.
۳) با برقراری ارزش های تحصیلی معادل برای دانش ها و مهارت های فنی و حرفه ای و سوابق تجربی که راه های مختلف کسب میگردد و تدوین برنامه های ” آموزش حین کار” و ” کار حین آموزش” تسهیلات لازم را برای جذب و پرورش کلیه نیروها و استعدادها فراهم آورد.
آموزش های فنی و حرفه ای رسمی و حتی المکان غیر رسمی باید با دید وسیعی از آموزش حرفه ای شروع شود به ترتیبی که ارتباطات افقی و عمودی در نظام آموزشی بین تحصیلی و اشتغال را تسهیل کرده و از این طریق به استثمار و تبعیض کمک نماید
پرورش فضایل و مکارم اخلاق اسلامی را پیوسته موکد دارد تعهد به شعائر اسلام و پرورش حسن تفاهم, تعادل و ایثار توام با اعطاء مهارت به آنان باید مورد توجه قرار گیرد ,
در دوره های آموزش فنی و حرفه ای نباید به سنین معینی و به سطوح خاص از آموزش منحصر شود. بلکه بازگشت به آموزش و ادامه آن باید با توجه به امکانات جامعه در هر سنی امکان پذیر باشد.
با اتخاذ تدابیر و تدوین برنامه های ویژه ای باید فرصت های آموزشی مناسب برای افرادی که از نظر جسمی و روحی دچار نقیضه هستند فراهم گردد. تا آنان بتوانند مهارت های لازم را برای اشتغال مفید و مؤثر کسب نمایند.
برنامه های آموزش فنی و حرفه ای باید به ترتیبی تدوین شود که در زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او را فراهم آورد.
۲-۱-۷٫ ضرورت توجه به شکل گیری آموزش های فنی و حرفه ای
شکل گیری ملت و دولت به توسعه ی منابع انسانی و توسعه سازمان هایی بستگی دارد که به تربیت نیروی انسانی مشغول هستند. یونسکو درباره ی اهمیت این موضوع توضیح میدهد که آموزش های فنی و حرفه ای یک شرط لازم برای نگهداری ساختار پیچیده ی توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و مدنی مدرن به شمار می رود (UNESCO: 1974). آموزش های فنی و حرفه ای، به ویژه برای مشاغل پایه و ارتقای مهارت جوآنانی که به دلایل مختلف قادر به مطالبات آکادمیک علمی و دانشگاهی نبودند، یک راه حل موقتی و با منزلت پایین مدنظر قرار میگیرد. علی رغم تغییرات مثبتی که در سال های اخیر در نگرش و عمل رخ داده، هنوز این نوع آموزش ها در کشورهای در حال توسعه از منزلت اجتماعی پایینی برخوردار است. در حقیقت ارزیابی از نقش ارتباطی ضعیف این آموزش های چنین موقعیتی را ایجاد کردهاست. لذا ضرورت دارد که نه تنها در ساختار سیستم آموزشی آن، بلکه در مفاهیم، مفروضات و تئوری ها اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر توسعه ی نیروی انسانی آموزش های فنی و حرفه ای تغییرات اساسی ایجاد شود. آنچه قابل توجه است این است که به طور سنتی آماده سازی نیروی انسانی برای سطوح شغلی پایه در بسیاری از کشورها بدون توجه به فرآیندهای مربوط به توسعه ی اقتصادی و اجتماعی گسترش یافته است. از یک طرف، سیستم آموزش های ضمن خدمت یا غیر نهادی (به طور عمده در شکل سنتی و استاد- شاگردی) بدون در نظر گیری ارتباط آن با سیستم های رسمی آموزشی توسعه پیدا کردهاست (Masri, 1994).
از طرف دیگر سیستم های رسمی آموزشی نیز بدون ارتباط مناسب و مرتبط با اشتغال توسعه پیدا کردند. دلیل عمده ی این عدم هماهنگی به علت این بود که مدیریت و برنامه ریزی این آموزش ها از سوی نهادهای مختلف و جدا از هم و بدون توجه به تحولات اقتصادی و اجتماعی صورت می گرفته است. حتی بین سیستم های بینالمللی و مدیریت آموزش هایی مثل یونسکو و ILO، نیز هم کاری مناسب در برنامه ریزی این نوع آموزش ها در کشورهای مختلف به چشم نمی خورد, همانند بخش تعلیم و تربیت عمومی، آموزش های فنی و حرفه ای در سطح کلان دچار مشکلات عدیده ای است. مشکلاتی که بیشتر مربوط به تحقیقات نارسا و غیر کافی درباره ی ساختار و سیستم های مناسب این آموزش ها برای جامعه است؛ اگر چه در سطح خرد کارهای قابل ملاحظه ای درباره ی موضوع هایی نظیر توسعه ی برنامه ریزی درسی، روش ها و ابزارهای آموزش صورت پذیرفته است. گذشته از این، تحقیقات عمده ی بیشتر بر دوره های آموزش عالی و مشاغل سطوح بالا متمرکز بوده است تا آموزش های فنی و حرفه ای که منجر به سطوح پایه ای شغلی می شود. دلایل این امر شاید به نبود جایگاه علمی این نوع آموزش ها در نهادهای رسمی آموزشی مربوط می شد.
از این رو آموزش شغلی جزء وظایف نهادهای تجاری و بازرگانی قلمداد می شد. به همین علت آموزش های فنی و حرفه ای نتوانست جایگاه محکم خود را برای ارتقا توسعه ی کیفی پیدا کند. به هر جهت این تقسیم بندی و عدم هماهنگی منجر به این شد که آموزش های فنی و حرفه ای نتواند تأثیراتش را به طور درست در جامعه به نمایش بگذارد. در صورتی که ارتباط منطقی بین آموزش های فنی و حرفه ای و سیستم های اقتصادی و اجتماعی و تحولات آن به رویکرد قابل انعطاف و متنوعی که نیازهای افراد و جامعه را پاسخ دهد، منجر خواهد شد. (ابراهیم صالحی ,۷:۱۳۸۴-۹)
۲-۱-۸٫٫ آموزش، مهارت و اشتغال
آنچه در نهایت خصوصیت و روند توسعه ی اقتتصادی و اجتماعی کشور را تعیین میکند منابع انسانی آن کشور است و نه سرمایه و منابع مادی آن. برای مثال پروفسور فردریک هاربیسون (Fredrich Harbison) معتقد است که منابع انسانی پایه ی اصلی ثروت ملت ها را تشکیل میدهد. به وضوح کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند قادر نخواهد بود هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد. مکانیزم نهادی اصلی برای توسعه ی مهارت ها و دانش انسان، نظام آموزشی است. لیکن اکثر کشورهای جهان سوم بر این باورند که رمز اصلی توسعه ی ملی فقط در گسترش کمی سریع فرصت های آموزشی است، بدون آن که به فرصت های شغلی و نیاز بازار کار توجهی داشته باشند.
آموزش و اشتغال به طور اخص بر محور دو جریان اصلی اقتصادی دور می زند:
-
- تأثیر متقابل تقاضای آموزشی (که انگیزه های اقتصادی است) و عرضه ی آموزشی