این بدان معناست که ابعاد فرهنگسازمانی(خصوصیات حاکم بر سازمان، رهبری سازمانی، مدیریت کارکنان، انسجام سازمانی، تمرکز استراتژیک و معیارهای موفقیت) با میزان بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل رابطه مثبت و معناداری دارد. در توجیه این نکته میتوان بیان نمود که، در سازمانهایی که فرهنگ آن قوی است، اعضای سازمان از رسالتها و اهداف سازمان آگاهی کامل داشته و نسبت به آن تعهد دارند بهعلاوه میان اهداف کارکنان سازمان و مدیریت، همسویی لازم مشاهده می گردد. در این صورت اعضای هیئتعلمی حداکثر شدن منافع خود را درگرو حداکثر شدن منافع سازمانی دانسته این امر، عاملی مثبت در جهت عملکرد سازمانی و اثربخشی بهتر آن خواهد بود.
بهعلاوه بروز پیامدهای رفتار مثبت از سوی کارکنان، ازجمله؛ رفتار شهروندی سازمانی نیز از نتایج مهم و شایان توجه چنین فرهنگسازمانی قوی خواهد بود. وقتیکه فرهنگ یک سازمان، سطح بالایی از ثبات رفتاری در اعضا را از طریق وفاداری، تعهد شخصی، جامعهپذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی ، وقتیکه در سازمان، سطح بالای خطرپذیری، پویایی و خلاقیت بهکاربرده میشود. نتیجه وجود فرهنگ قوی در در سازمان این است که جابجایی کارکنان به شدت کاهش می یابد و اعضای سازمان در باره جایگاه و محل آن، اتفاق نظر کامل دارند. چنین اتفاق نظر کاملی باعث انسجام، وفاداری و بروز رفتار شهروندی سازمانی می شود.
رهبری در دانشگاه کابل، تسهیل گری، نوآوری، ریسک پذیری، هماهنگ کنندگی و نتایج کاری را مورد تاکید قرار می دهد. سازمان در به دنبال جستجوی فرصت ها، کسب منابع جدید، اعتماد و مشارکت و ثبات و کارایی( تاکیدات استراتژیک) است. انسجام سازمانی بالاست و سازمان به وفاداری و اعتماد متقابل، تعهد به نوآوری و توسعه، تاکید بر موفقیت و کسب هدف، قوانین و سیاست ها ارج می دهد. مدیریت کارکنان موفق بوده و بر کارگروهی و مشارکت، نوآوری و ریسک پذیری، موفقیت و رقابت، ثبات در روابط، انطباق و قابل پیش بینی بودن تاکید می کند. همچنان پویایی، نتیجه گرایی، روش های غیر رسمی، افراد رقابتی و موفقیت طلب و اینکه افراد خودشان را با سازمان تسهیم کنند، از ویژگی های غالب دانشگاه کابل بوده که منجر به بهبود فرهنگسازمانی در این دانشگاه گردیده است.
در چنین سازمانی اعضا نهتنها با سرعت به تغییرات محیطی واکنش نشان میدهند؛ بلکه تغییر را ایجاد میکنند و انعطافپذیری و آزادی را در سازمان تشویق میکنند. در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که این عوامل تأثیر مثبت بر روی رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه خواهد گذاشت. بهعبارتیدیگر وقتی چنین فرهنگی بر دانشگاه حاکم گردد، میتوان انتظار داشت که اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل رفتار فرا نقشی که ماورا حداقل نیازمندیهای کلی مورد انتظار دانشگاه است، را انجام میدهند. در این حالت اعضای هیئتعلمی دانشگاه فعالیتهای خلاقانه و داوطلبانه و طراحیهای نوآورانه برای بهبود وظیفه شخصی و یا عملکرد سازمانی دانشگاه، تمایل به مشارکت وهمکار، پیروی از قوانین و مقررات، رعایت حقوق دیگران و مسئولیتپذیری در زندگی سازمانی و نیز ارائه تصویری مناسب از آن سازمان دارند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ازجمله رفتارهای اعضای هیئتعلمی دانشگاه در این زمینه میتوان به ابراز عقاید، پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی، تأکید اعضای هیئتعلمی بر جنبههای مثبت دانشگاه بهجای جنبههای منفی آن، شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب و نامساعد، همچنین تمایل به تحمل شرایط ناراحتکننده اجتنابناپذیر در کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی اعضای هیئتعلمی دانشگاه و… اشاره کرد. از طرفی دیگر در توجیه یافتههای این پژوهش میتوان گفت که؛ درصورتیکه چنین فضایی در دانشگاه حاکم گردد، میزان فداکاری اساتید درراه منافع سازمانی و حمایت از دانشگاه بیشتر میشود، احساس هویت و پیروی از مدیر سازمان و سازمان بهصورت کلی و فراتر رفتن از علایق گروهی افراد بیشتر خواهد بود.
همچنین رفتارهای خودخواسته و اختیاری که اعضای هیئتعلمی را برای کمک به مسائل و مشکلات کاری همکاران دیگر برمیانگیزد، رفتارهای مفید و سود بخشی از قبیل صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران که خواه به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم به کارکنانی که دارای مشکلات کاری هستند زیاد خواهد بود. به عبارتی میتوان بیان کرد که وجود رفتارهایی از قبیل؛ تمایل به مشارکت و مسئولیتپذیری در زندگی سازمانی و نیز ارائه تصویری مناسب از دانشگاه،که درمجموع این رفتارها فضیلت مدنی اعضای هیئتعلمی دانشگاه را نمایان میکنند، دال بر حاکم بودن فرهنگسازمانی قوی در دانشگاه دانست.
۲-۵-نتایج بهدستآمده از پژوهش حاکی از آن است که، بین فرهنگسازمانی و جوسازمانی دانشگاه ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
این یافتهها با یافتههای اشنایدر ۱۹۹۰ که در طی پژوهشی به تعریف مؤلفههای گوناگون فرهنگ اجتماعی، فرهنگسازمانی و جوسازمانی، روحیات کارکنان و درنهایت شاخصهای سودآوری و عملکرد سازمانی و بررسی رابطه بین این متغیرها پرداخت، همراستا میباشد. در حقیقت جوسازمانی اغلب بهعنوان شخصیت سازمان معرفی میگردد. همانطور که شخصیت به خصائص ثابتی از افراد اشاره دارد، جوّ نیز به خصائص و خواص ثابت سازمانها اشاره میکند(دیوید، ۱۹۸۹). چاندان(۱۹۹۵)، معتقد است جوّ مجموعهای از ویژگیها و عواملی است که بهوسیله کارکنان درباره سازمانشان ادراک میشود و میتواند بهعنوان شکلدهنده رفتارشان عمل کند.
این عوامل ممکن است شامل توصیفهای شغل، چارچوب ساختار سازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوریها، ارزشها، فرهنگسازمانی و غیره باشد. با توجه به تعاریف ارائهشده، و نتایج بهدستآمده از این تحقیق، میتوان اذعان نمود که وجود فرهنگسازمانی در دانشگاه تبیینکننده هنجارها، ارزشها و نگرشهای غالب در سازمان، و منبعی که ادراک جمعی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد، میباشد. این بدان معناست که فرهنگسازمانی یا همان ارزشها، باورها و فرضیات مشترک در بین اعضای سازمان بسیار قوی بوده و وحدت نظر در این ارزشها و باورها باعث شده تا فرهنگ قوی در دانشگاه حاکم گردد و از این طریق بر جوسازمانی دانشگاه تأثیر گذارد. یعنی میتوان گفت که چگونگی جوسازمانی بهنوعی تبلوری از فرهنگسازمانی میباشد.
در توجیه این نکته شاید بتوان بیان نمود که یک فرهنگسازمانی سالم تامین کننده یک محیط و جو باز، صمیمانه، با اعتماد، خلاق، مشارکتی و تجربی، علمی، عقلایی، منطقی و بی آلایش در آزاد سازی توانایی های افراد و پتانسیل های بالقوه سازمان میباشد. بنابر این هرچه فرهنگسازمانی قویتر باشد، مدیران می توانند بدون آیین نامه، بخشنامه و مقررات فضای مناسبی در سازمان ایجاد کنند که افراد با پذیرش و درونی کردن ارزش ها، وفاداری و تعهد، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی را حمایت و سطح بالای خطرپذیری، پویایی و خلاقیت را بهکاربرده. انعطافپذیری و آزادی را در سازمان تشویق به سمت تحقق اهداف سازمان حرکت کنند. در چنین سازمان که؛ رهبری سازمان نقش هدایتکننده و تسهیلکننده را دارد، این ویژگیها و عوامل در سازمانها باعث میشود تا اعضای سازمان درک درست و عادلانهای از سازمان داشته باشند و در آن احساس آرامش، امنیت شغلی نمایند.
بهعبارتیدیگر یافتهها مؤید این نکته است که اگر دانشگاه از فرهنگسازمانی قوی با ویژگیهای که در قبل بیان شد، برخوردار باشد آنوقت است که؛ درک کارکنان و اعضا از سازمانشان طوری است که، اهداف و مقاصد سازمان، رسالتها و مامؤریت دانشگاه روشن و واضح است، ساختار گزارش دهی آن مشخص و روشن است، روش گزینش و بهکارگماری مناسب در دانشگاه وجود دارد، کارکنان از روحیه بالایی کاری برخوردارند، ارزشهای کاری در سازمان درک میشود، و کارکنان به خطمشیهای مدیریتی احترام قائلاند، انجاموظیفه و امور بدون مزاحمت صورت میگیرد، صمیمیت و دوستی در روابط بین مدیران و کارکنان حاکم است و ارتباط روشن و صریح میان کارکنان و مدیران وجود دارد، ارتباط سازنده مدیران سازمان با کارکنان بهمنظور کمک و راهنمایی و حمایت آنها و وجود رفتار عادلانه با کارکنان، قدردانی از عملکرد کارکنان صورت میگیرد، و ارائه بازخورد و گوش دادن به دغدغههای کارکنان از ویژگیهای مدیران و رهبران میباشد، و ارتباطات مناسب و مؤثر در سازمان وجود دارد.
درنهایت میتوان گفت، فرهنگسازمانی میتواند محیطی محرک و لذتبخش و انگیزشی را برای اعضای سازمان فراهم آورد که دارای انعطافپذیری، پویایی، خلاقیت و نوآوری، مشارکت، توجه به کارکنان، ریسکپذیری، ایجاد حسن تعهد و مالکیت نسبت به سازمان، هدفگرایی، استقلال و آزادی میباشد. افراد یا اعضا در سایه برخورداری از این ویژگیها هم میتوانند نیازهای خود را برآورده سازند و هم در جهت اهداف سازمانی حرکت نمایند.
۳-۵ –بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
با توجه با نتایج بهدستآمده از تحقیق، رابطه مثبت و معناداری بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه وجود دارد. این یافته با یافتههای بسیم و همکاران(۲۰۱۲) که در پژوهش خود تحت عنوان یک مطالعه تجربی رابطه بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان بانکهای تجاری کشور لبنان پرداختهاند. وجورایس (۲۰۰۴)، در پژوهش خود نشان داد؛ بین رفتار شهروندی سازمانی مدرسان و جوسازمانی مؤسسات آموزشی رابطه معناداری وجود دارد.
همچنان نتایج تحقیق رابطه معناداری رابین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد جوسازمانی را نشان داده است. قادری و جافری (۲۰۱۴) تحت عنوان بررسی رابطه بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش واسطهگری سرمایه روانشناختی انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که جوسازمانی نقش بسیار مهمی را در کیفیت رفتار شهروندی سازمانی کارکنان بازی میکند. دی بوراح و برین داف، در سال ۲۰۰۷ تحت عنوان رابطه بین عوامل شخصیتی و رفتار شهروندی سازمانی بر روی ۴۵۴ کارمند دانشگاهی صورت گرفت و نتایج نشان داد که عوامل شخصیتی بر روی سطح رفتار شهروندی سازمانی و جوسازمانی تأثیر میگذارد و جوسازمانی بر روی رفتار شهروندی سازمانی تأثیر دارد.
احمدی زاده و همکاران (۲۰۱۲) در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و جوسازمانی، به این نتیجه دست یافتند که؛ بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنان ابعاد جوسازمانی پیشبینی کننده مثبت و معنادار رفتار شهروندی سازمانی میباشند، قاسمی و کشاورزی (۲۰۱۴) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین جوسازمانی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی به این نتیجه رسیدند که جوسازمانی رابطه مثبت و معناداری با رفتار شهروندی سازمانی دارد همراستا میباشد. این بدان معناست که جوسازمانی بر روی میزان رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه تأثیر میگذارد.
در توجیه این نکته شاید بتوان بیان نمود وقتیکه در سازمان اهداف و مقاصد، مأموریت و رسالت سازمان برای اعضای آن روشن باشد، و اعضای سازمان برای به فعلیت در آوردن استعداد و توانایی هایشان تشویق شوند و موردحمایت قرار گیرند، و در سازمان احساس ارزشمندی کنند، و میزان همکاری و صمیمیت در میان اعضا در حد بالایی قرار داشته باشد، رفتارهای مدیر با همه کارکنان یکسان و عادلانه باشد و موردحمایت و راهنمایی قرار گیرند، و به دغدغهها و نگرانیهایشان گوشداده شود و بازخورد لازم از عملکردهای خود دریافت کنند و ارتباط درونسازمانی غیرمتمرکز و دوستانه باشد، درمجموع جوسازمانی مناسبی بر سازمان حاکم باشد، تعارض در سطح پایینی قرار خواهند گرفت، اشتیاق، هیجان و شادی در بین کارمندان زیاد به چشم میخورد، افراد مشتاقانه و فعالانه عمل میکنند.
درواقع وقتی چنین جو در دانشگاه حاکم گردد، اعضای هیئتعلمی به این باور میرسند که سازمان به نیازها و خواستههای آنان اهمیت میدهد، رفتارهای مدیر عادلانه است، و در سازمان جوسازمانی سالم حاکم است. آنوقت است که، میزان رضایت و تعهد آنان نسبت به سازمان بالا میرود و درنتیجه رفتارهای فرا نقشی یا رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه افزایش مییابد. زیرا کاهش و یا نقصان در رفتار شهروندی سازمانی زمانی موضوعیت دارد که افراد بهگونهای از وضع موجود در سازمان و جو حاکم در آن رضایت نداشته باشند و خواهان تغییر وضع موجود در جهت خواستههای خود باشند.
در حقیقت میتوان گفت رفتار(رفتار شهروندی سازمانی) اعضای هیئتعلمی در دانشگاه تابعی از ویژگیهای شخصیتی شغل، چگونگی روابط میان همکاران، چگونگی فرهنگ محیط کار، سیاستها و رفتار مدیریت ارشد با کارکنان، شخصیت و نحوه سرپرستی، چگونگی فرایندهای کاری و ارتباطات، درمجموع جوسازمانی است. جوسازمانی مجموعهای از نگرشها، ارزشها، عقاید و انتظارات محیط کاری است که الگوی فعالیتهای سازمانی را توصیف میکند و تأثیرات معناداری بر روی رفتار کارکنان دارد.(لانگ،۲۰۰۰). ازاینرو میتوان اذعان نمود اگر جو و فضای حاکم بر سازمان مطلوب باشد و کارمندان احساس کنند بهعنوان عنصر اساسی در پیشبرد اهداف و درنتیجه موفقیت سازمان موردتوجه قرار میگیرند و به خواستهها و نیازهای آنان نیز در کنار اهداف و مطلوبیتهای سازمان توجه میشود؛ بهصورت فعال و مشتاقانه در سازمان فعالیت میکنند، در جهت انجام بهتر وظایف با یکدیگر تعامل و همکاری میکنند.
همچنین وقتی جوسازمانی سالم و دوستانه در سازمان حاکم باشد اعضای هیئتعلمی رفتارهای از قبیل؛ پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی، تأکید اعضای هیئتعلمی بر جنبههای مثبت دانشگاه بهجای جنبههای منفی آن، شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب و نامساعد، کار کردن در شرایط سخت و دشوار بدون اعتراض و نارضایتی و گلایهمندی، همچنین تمایل به تحمل شرایط ناراحتکننده، کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی اعضای هیئتعلمی دانشگاه، فداکاری اساتید درراه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از دانشگاه، احساس هویت و پیروی از دانشگاه، فراتر رفتن از علایق فردی و گروهی را از خود بروز میدهند و در کل نسبت به سازمان و اهداف آن احساس وفاداری و تعهد میکنند.
اما درصورتیکه جوسازمانی نامطلوب باشد، زمینه برای بروز رفتارهای نامناسب فراهم میشود زیرا در این فضا کارمندان معتقدند سازمان به خواستهها و علائق آنان توجهی نمیکنند، عدالت در رفتار مدیران وجود ندارد و تنها برای تحقق اهداف و مطلوبیتهای تعیینشده سازمان تأکید میشود. در این فضا اعضای هیئتعلمی دانشگاه خواستار تغییر وضع موجود سازمان بر اساس خواستههای خود میباشند(هوی و میسکل،۲۰۰۸). که در این فضا سخن از رفتارهای فرا نقشی در بین اساتید دانشگاه بیمعناست. یافتهها نیز مؤید این نکته است که اگر جو حاکم بر دانشگاه مطلوب نباشد عدم بروز رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه موضعیت مییابد. همانگونه که نتایج تحقیق نشان میدهد، جوسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد، اگر جو حاکم بر دانشگاه مطلوب باشد، کارمندان برداشت مثبتی از فضا، جو و محیط دانشگاه دارند، که زمینه برای بروز رفتار شهروندی سازمانی فراهم میگردد.
۴-۵ – آیا جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش واسطهگری را ایفا میکند؟
نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به این مورد، حاکی از آن است که نقش واسطه ای جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. با توجه به بررسیهای انجامگرفته در پژوهشهای پیشین تاکنون در هیچ پژوهشی در مورد اینکه آیا ( جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش واسطهگری را ایفا میکند)، بهصورت مستقیم پرداخته نشده است.
جوسازمانی هنجارها، ارزشها و نگرشهای غالب در فرهنگ سازمان را منعکس میسازد و بهعنوان منبعی که شکلدهی رفتار را تحت تأثیر قرار میدهد، عمل می کند. یعنی ادراک جمعی افراد از جوسازمانی که موقتی و نسبت به فرهنگسازمانی از پایداری کمتری برخوردار است. چاندان (۱۹۹۵)، معتقد است جوّ مجموعهای از ویژگیها و عواملی است که بهوسیله کارکنان درباره سازمانشان ادراک میشود و میتواند بهعنوان شکلدهنده رفتارشان عمل کند. این عوامل ممکن است شامل توصیفهای شغل، چارچوب ساختار سازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوریها، ارزشها، فرهنگسازمانی و غیره باشد. از طرفی دیگر، لوئیس (۱۹۸۳)، فرهنگسازمانی مجموعهای از دریافتها و تفاهمهای مشترک برای سازمان دادن کنشهاست که زبان و دیگر محملهای نمادی برای بیان تفاهم مشترک به کار میرود. پترز و واترمن (۱۹۸۲)، فرهنگ را مجموعهای از ارزشهای مشترک غالب و دارای ارتباط منطقی است که با وسایل نمادین مانند داستانها، افسانهها، حکایت و کلمات قصار مبادله میشود، تعریف کردهاند. دنیسون (۲۰۰۶)، فرهنگسازمانی را کاربردی برای تعیین ارزشها، اعتقادات، فرضیات و شیوههای مشترکی میداند که نگرش و رفتار اعضا را در سازمان شکل میدهد و سپس هدایت میکند.
با توجه به مفروضات ارائهشده میتوان بیان کرد: در سازمانی که در آن تاکید و تمرکز بر تشریکمساعی، وفاداری، کارگروهی،میشود و رهبر در آن نقش هدایتکننده و تسهیلکننده را دارد، وفاداری بهعنوان عامل ارتباط و درنهایت تعهد نسبت به سازمان و اخلاق در سازمان بهعنوان یک ارزش قلمداد میشود، در چنین سازمانی جوسازمانی ایجاد میشود که در آن افراد احساس میکنند که به افکار و اعتقادات آنها احترام گذاشته میشود، انعطافپذیری لازم در سازمان وجود دارد، عدالت در رفتار مدیران و سرپرستان مشاهده میشود، مدیران و سرپرستان از خلاقیت و نوآوری حمایت میکنند، به دغدغههای کارکنان گوشداده میشود، از عملکردهای آنها قدردانی میشود، صمیمیت در بین کارکنان و مدیران وجود دارد، و همکاری و گذشت در میان اعضا وجود دارد.
در چنین محیط و جوسازمانی؛ بروز رفتار شهروندی که افراد تشویق میشوند تا پا را از شرح وظایف شغلی رسمیشان فراتر گذاشته و در پی کمک به همکاران در رابطه به حل مشکلات کاری آنان برآیند. از پذیرش سایرین در گروه کار (بدون هیچ اعتراض و ایراد گرفتن از آنان) استقبال کنند، انعطافپذیری در برابر مشکلات و سختیهای کاری، تلاش در جهت به حداقل رساندن سطح تعارض بین همکاران، صرفهجویی و محافظت از منابع سازمانی، شرکت در جلسات، کار کردن در وقت شخصی میباشد. درواقع فضای حاکم بر دانشگاه از دیدگاه اعضای هیئتعلمی بهگونهای است که عوامل چارچوب فرهنگسازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوریها، ارزشها، طراحی سازمانی، وضوح و روشنی اهداف و مقاصد سازمان و روشنی رسالتها و مأموریت سازمان برای کارکنان، همچنین داشتن ساختار گزارش دهی مشخص، ویژگیهای شخصیتی شغل، روابط میان همکاران، فرهنگ محیط کار، مدیریت ارشد، سرپرستی یا نظارت مستقیم، فرایندهای کاری، و ارتباطات، در سطح بالایی قرار دارد.
بنابراین شور و اشتیاق نسبتاً زیادی در دانشگاه وجود دارد، جو حاکم بر دانشگاه مطلوب میباشد، ادراک و تجارب مثبتی نسبت به دانشگاه وجود دارد. که درنتیجه، نقش واسطهای جوسازمانی در دانشگاه در رابطه بین فرهنگسازمانی و بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه را معنادار میکند. ازاینرو رفتار شهروندی سازمانی که شامل رفتاری خودجوش و آگاهانه، و داوطلبانه است، از جانب اعضای هیئتعلمی دانشگاه انجام میشود که درنتیجه ای حاکم بودن جو مطلوب و وجود فرهنگسازمانی مناسب در دانشگاه(همانطور که نتایج پژوهش نشان میدهد) افزایش مییابد.
۵-۵ – تعیین میزان رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل
نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به این مورد، حاکی از آن است که رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه، (از آنجائی که از سطح کفایت قابلقبول(Q2) بهطور معناداری بالاتر است)، و همچنان بالاتر از سطح کفایت مطلوب (Q3) قرار دارد اما غیر معنادار میباشد .
با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اینکه رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه در حد مطلوب میباشد. علت دستیابی به چنین نتیجهای را از طرفی میتوان به وجود فرهنگسازمانی قوی و غالب بودن بُعد فرهنگ قبیلهای که خود نشاندهنده وفاداری و تعهد کارکنان به سازمان و رهبری سازمان است و جوسازمانی مطلوب در دانشگاه دانست. از سویی دیگر، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که، بین رفتار شهروندی اعضای هیئتعلمی و جوسازمانی سازمان آموزشی رابطه معنادار وجود دارد، یعنی درک و احساس اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل از جو حاکم در آن به گونه است که، در آن مدیران حمایتکننده، تسهیلکننده، و عدالت در رفتارها مشاهدهشده، سازمان و قوانین آن از انعطافپذیری لازم برخوردار میباشد، رفتارهای دوستانه وجود دارد.
در چنین فضای از اعضای هیئتعلمی انتظار رفتار شهروندی سازمانی بعید به نظر نمیرسد. درواقع رفتار فرا نقشی اعضای هیئتعلمی دانشگاه که ماورا حداقل نیازمندیهای کلی مورد انتظار دانشگاه انجام میدهند، در داشتن درک و تصویری مناسب اعضای هیئتعلمی از فرهنگسازمانی و جوسازمانی حاکم بر دانشگاه، مربوط دانست. ازجمله رفتارهای اعضای هیئتعلمی دانشگاه در این زمینه میتوان به ابراز عقاید، پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی و… اشاره کرد. بدین ترتیب با توجه به اوصاف بیانشده میتوان نتیجه گرفت که دانشگاه کابل برای افزایش رفتار شهروندی سازمانی اساتید میبایست به بهبود متغیرهای همچون ابعاد فرهنگسازمانی و جوسازمانی تلاش نموده و در جهت حفظ و بهبود وضع موجود این دو متغیر مهم را موردتوجه مضاعف قرار دهند.
۶-۵ – بُعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه کابل بُعد ویژگی های غالب میباشد.
نتایج تحقیق نشان میدهد که از دیدگاه اعضای هیئتعلمی دانشگاه، بُعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه بُعد ویژگی های غالب است. همانگونه که در تعریف فرهنگسازمانی آمده است، فرهنگسازمانی الگویی از ارزشها و باورهای مشترکی میشمارد که به اعضای یکنهاد معنی و مفهوم میبخشد (استانلی دیویس، ۱۹۹۵). چنین نتیجه میگیریم که در دانشگاه، فرهنگسازمانی همان اندیشههای مشترک، فرضیات و ارزشهای مشترک افراد است که اعضای هیئتعلمی از آن برای پیشبرد اهداف و مقاصد مشترکشان و اینکه کارها چگونه انجام شود، استفاده میکنند.
با توجه به این نتایج پژوهش نشان میدهد که بُعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه کابل بُعد ویژگی های غالب است، چنین استنباط میشود که دانشگاه کابل مکان و یا محیطی است که، در آن وفاداری، تعهد شخصی، جامعهپذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی و احساس روابط خانوادگی به عنوان ارزش تلقی می شود. و رهبری در آن نقش تسهیلکننده و حمایتی را دارد.
لذا میتوان در توجیه این یافته اینگونه استدلال نمود که تعبیر هر یک از اعضای هیئتعلمی از فرهنگسازمانی حاکم در دانشگاه کابل،تاکید دانشگاه بیشتر بر ویژگیهای وفاداری، تعهد شخصی، جامعهپذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی است. رهبری و مدیریت نقش تسهیل گر، یاریدهنده، و حمایتگری را دارد و محرکهای اصلی در دانشگاه کابل تعهد، ارتباطات مثبت و رشد حرفهای است و اهداف سازمان توسعه انسانی و پدیدآورنده اثربخشی و پاسخگویی میباشد.
۷-۵- نتیجهگیری نهایی
آموزش عالی بهعنوان یکنهاد اجتماعی در جوامع امروزی، در جهت تولید و غنا بخشی به دانش، تسریع و تسهیل فرایند توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور، برقراری روابط علمی و فرهنگی در سطح منطقه و جهان، بهعنوان یکنهاد پویا نقش هدایتی و راهبردی مشارکت فکری مردم در اداره جامعه را بر عهده دارد. بدین ترتیب امروزه آموزش عالی کارکرد زیادی در جهت توسعه همهجانبه در جامعه دارند. آموزش عالی که مقدرات کشور در دست محصولات آن است، وظیفه اساسی درزمینۀ توسعه کشور دارد. این امر مسئولیتهای آموزش عالی را بهعنوان یکنهاد نسبت به وظایف اجتماعی تبیین میکند.
اعضاء هیئتعلمی دانشگاهها بهعنوان آگاهترین قشر جامعه، نقش ارشادی در اشاعه فرهنگ و دانش کشور دارند. ازاینرو دانشگاهها به دلیل نقش و کارکردهای ویژهای که در خدمت و بهسازی جامعه دارند، از جایگاه ممتازی در جامعه برخوردار هستند. لذا هرگونه تلاش آنان برای بهسازی و ارتقای سطح جامعه خود زمینه خدمت بهتر و مؤثرتر به اجتماع و محیط پیرامون خود را فراهم میسازد. زمینه اصلی در فرهنگسازمانی وجود سیستمی از معانی و مفاهیم مشترک در میان اعضای سازمان است. در هر سازمانی الگویی از باورها، سمبلها، ارزشها، داستانها و آدابورسوم وجود دارد که بهمرورزمان به وجود آمدهاند. این الگوها باعث میشوند که در خصوص اینکه سازمان چیست و چگونه اعضاء باید رفتار خود را ابراز کنند، درک مشترک و یکسانی به وجود آید و همه اعضا به آن احترام میگذارد و ارزش قائل است.
با توجه به مفروضات ارائهشده چنین نتیجه میگیریم که فرهنگسازمانی همان اندیشههای مشترک، فرضیات و ارزشهای مشترک افراد است که از آن برای پیشبرد اهداف و مقاصد مشترکشان و اینکه کارها چگونه انجام شود، استفاده میکنند.
-
- نتایج این پژوهش نشان داد که، متغیر فرهنگسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس دانشگاهها باید بکوشند تا از طریق ایجاد فرهنگسازمانی قوی، زمینه را برای اساتید بهگونهای آماده کنند که اعضای هیئتعلمی نقش شایسته و بایسته خود را در جهت تحقق اهداف مطلوب سازمان ایفا کرده و از این طریق زمینه را برای بهبود جوسازمانی سالم آماده کرده تا زمینهای بروز رفتار شهروندی سازمانی اساتید تشویق و درنهایت به بهبود و عملکرد دانشگاه منجر گردد. بهعبارتدیگر میتوان گفت دانشگاهها بهمنظور تضمین رفتار شهروندی سازمانی و بهبود جوسازمانی حاکم بر دانشگاه، ناچارند به توسعه و ارتقای سطح فرهنگسازمانی بپردازند.
-
- بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، فرهنگسازمانی دانشگاه رابطه مثبت و معناداری با جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دارد. بهعبارتدیگر؛ فرهنگسازمانی قوی جوسازمانی را به وجود میآورد که افراد را به رفتار شهروندی سازمانی تشویق و ترغیب میکند. یا میتوان گفت که در یک فرهنگسازمانی قوی است که جوسازمانی سالم ایجاد میشود و جوسازمانی مطلوب باعث بروز رفتار شهروندی سازمانی در اعضای هیئتعلمی میشود. به همین دلیل باید تلاش جدی برای حفظ فرهنگسازمانی دانشگاه و همچنین تلاش در جهت تقویت فرهنگسازمانی دانشگاه صورت گیرد.
-
- همچنان نتایج پژوهش نشان داد که جوسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را میتواند چنین بیان نمود ، وقتیکه، جوسازمانی مناسبی بر سازمان حاکم باشد، تعارض در سطح پایینی قرار دارد؛ اشتیاق، هیجان و شادی در بین کارمندان زیاد به چشم میخورد، افراد مشتاقانه و فعالانه عمل میکنند. درواقع وقتی چنین جو در دانشگاه حاکم گردد، اعضای هیئتعلمی به این باور میرسند که سازمان به نیازها و خواستههای آنان اهمیت میدهد، رفتارهای مدیر عادلانه است، و در سازمان جوسازمانی سالم حاکم است. آنوقت است که، میزان رضایت و تعهد آنان نسبت به سازمان بالا میرود و درنتیجه رفتارهای فرا نقشی یا رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه افزایش مییابد. زیرا کاهش و یا نقصان در رفتار شهروندی سازمانی زمانی موضوعیت دارد که افراد بهگونهای از وضع موجود سازمان رضایت نداشته باشند و خواهان تغییر وضع موجود در جهت خواستههای خود باشند.
-
- نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به این مورد، حاکی از آن است که نقش واسطه ای جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را میتواند چنین تفسیر کرد که، فرهنگسازمانی یکی از تأثیرگذارترین عوامل بر ایجاد جوسازمانی مناسب و به تعقیب آن بروز رفتار مناسب شهروندی سازمانی است. یعنی هرچه جوسازمانی مناسب در سازمان حاکم باشد فرهنگسازمانی قوی به وجود خواهد آمد و برعکس آن، به دنبال آن زمینه بروز رفتار شهروندی مناسب در سازمان ایجاد میشود.
-
- نتایج بهدستآمده در این مورد که رفتار شهروندی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل به چی میزان است؟ نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل بالاتر از حد قابلقبول میباشد. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را میتوان چنین بیان کرد که، فضای و جوسازمانی سالم و رقابتی، حاکمیت فرهنگسازمانی قوی، اشتیاق شغلی و رضایت شغلی و همچنان هویت شغلی را ازجمله دلایل رسیدن به چنین نتیجه دانست. دیگر اینکه، اکثریت اعضای هیئتعلمی را افراد جوان و باانگیزه تشکیل میدهند که انرژی کافی را برای فعالیتهای فراتر از نقش را دارا هستند و انگیزههای ارتقاء و کسب مهارت، دانش و تخصص و فضای رقابتی را نیز میتوان ازجمله دلایل رسیدن به چنین نتیجهای دانست.
-
- نتایج پژوهش درزمینه اینکه، بعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه کابل چیست؟ نتایج پژوهش نشان داد که بعد ویژگی های غالب؛ بعد غالب در دانشگاه کابل میباشد. در دانشگاه کابل ضمن اینکه اعضا سازمانشان را به مثابه یک خانواده بزرگ دانسته و در اجرای امور مشارکت زیادی باهم دارند، ریسک پذیری، پویایی، رقابت بین اعضا با رعایت قوانین و مقررات رسمی سازمان وجود دارد، انسجام و پیوندهای بین فردی و گروهی، مکانیسم پیونددهنده اعضای جامعه و سازمان است. که در همچون فرهنگی همبستگی و انسجام گروهی، مشارکت، کار تیمی، احساس روابط خانوادگی در بین اعضا از ویژگیهای غالب در سازمان میباشد.
لذا رؤسای دانشگاه باید نسبت به فرهنگسازمانی، و نیز اقدام در جهت قدرت و قوت بخشیدن به آن تلاش کنند. چراکه نبود فرهنگسازمانی یا نقصان در فرهنگسازمانی دانشگاه مشکلات زیر را به دنبال خواهد داشت؛ حاکم شدن جو نامطلوب در دانشگاه، کمبود رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضای هیئتعلمی، عدم تفاهم در ارزشها، باورها، درک و استنباط مشترک اعضای هیئتعلمی و شیوههای تفکر یا اندیشیدن که اعضای هیئتعلمی در آنها وجوه مشترک دارند، عدم احساس هویت در اعضای هیئتعلمی دانشگاه نسبت به باورها و ارزشها، عدم وجود الگویی از ارزشها را به دنبال خواهند داشت. ازاینرو سازمانها بهویژه سازمانهای آموزش عالی در پی تعیین و استخراج عواملی فرهنگی باشند که منجر به بهبود جوسازمانی مناسب و بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی میشوند.
۸-۵- محدودیتها