پاتنام، اعتماد اجتماعی را ناشی از دو منبع مرتبط یعنی هنجارهای معامله متقابل و شبکه های مشارکت مدنی میداند. اعتماد همکاری را تسهیل میکند و هر چه سطح اعتماد در جامعه ای بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. همکاری نیز اعتماد را ایجاد میکند. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۴۵).
وجود اعتماد متقابل بین مردم، سبب احترام به عقاید و منافع دیگران می شود. بسیاری از فیلسوفان اجتماعی نظیر هابس و توکویل معتقدند که اعتماد، پایه اساسی نظم اجتماعی میباشد، اعتماد تنش ها را کاهش و انسجام را افزایش میدهد.
پیوندها
پیوندهای بین افراد میتواند از دو نوع باشد:
الف- افراد میتوانند به شیوه ی غیر رسمی از طریق دوستی ها و دیگر انواع پیوندهای شبکه ای با یکدیگر در ارتباط باشند. به عبارت دیگر هر فردی دارای یک «شبکه اجتماعی» است که این شبکه میتواند حاوی انواع روابط باشد نظیر دوستی یا پیوندهای عاطفی، نزدیکی در فضا مانند همسایگی یا مجاورت مکانی در اداره، روابط خویشاوندی و نظایر آن.
دوستی های غیر رسمی فرد با هم کلاسی های قدیمی، همکاران یا دوست یک دوست میتواند به واسطه ی تامین ارتباطات، تراوش اطلاعات و «حمایت اجتماعی» تقویت کننده سرمایه اجتماعی آن فرد باشد.
ب- جدا از پیوندهای غیر رسمی با دیگران، فرد میتواند از طریق عضویت رسمی در انجمن ها و گروههای داوطلبانه، با دیگران در ارتباط باشد. در مورد فرق پیوندهای رسمی و شبکه های غیر رسمی می توان گفت که شبکه دوستی غیر رسمی بر حسب پیوند بین افراد تعریف می شود ولی در ادامه حیات پیوندهای رسمی فراتر از شبکه اجتماعی درونی است. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۵۵ و۵۶).
سرمایه اجتماعی به سلامتی فرد منجر می شود، مطالعات زیادی در کشورهای مختلف، رابطه قوی و مثبتی بین سرمایه اجتماعی (پیوندهای نزدیک فرد با خانواده و دوستان) و سلامتی را ثابت کردهاست، حتی با کنترل کردن اثر فقر. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۱۰۰).
وجود روابط اجتماعی گسترده بر سلامت فرد اثر دارد زیرا بر نحوه ادراک فرد از موقعیت اجتماعی خویش اثر دارد. سرمایه اجتماعی به ویژه از نوع پیوند دهنده[۸](یعنی ارتباط نزدیک با خانواده و دوستان) کمک ملموسی به فرد کرده و به او احساس تعلق می بخشد. فقدان این نوع سرمایه باعث احساس انزوا و افسردگی فرد می شود. مطالعات انجام شده در روانشناسی و پزشکی نشان میدهد که ارتباط مستقیمی بین سرمایه اجتماعی و احساس شادکامی و سلامت جسمی وجود دارد. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۱۰۲).
منابع تشکیل دهنده سرمایه ی اجتماعی
فوکویاما پس از ریشه یابی مفهوم سرمایه اجتماعی در آثار جین جاکوبس، گلن لوری، جیمز کلمن و رابرت پاتنام، در تعریف سرمایه اجتماعی می نویسد: «سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند» (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۱)
از دید فوکویاما، یکی از منابع اصلی برای تولید سرمایه اجتماعی در سطح جهانی، خانواده است ولی او به نقش ساختار و کارکردهای خانواده در تولید این نوع سرمایه توجه چندانی نکرده است. فوکویاما به ذکر دو ویژگی مهم سرمایه اجتماعی می پردازد:
اول اینکه سرمایه اجتماعی متعلق به گروه هاست نه افراد. دوم اینکه سرمایه اجتماعی لزوماً امر مطلوبی نیست. هرچند این عدم مطلوبیت که با توجه به علم سیاست و علم اقتصاد مطرح شده، چندان مورد تحلیل قرار نگرفته است. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۳۹).
فوکویاما منابع سرمایه اجتماعی را چنین تقسیم بندی نموده است:
۱٫ هنجارهای نهادی: که توسط دولت و قوانین به وجود آمده اند و به عقلانی و غیر عقلانی تقسیم میشوند. (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۰۳).
۲٫ ساختمندی عقلانی: نهایی ترین شکل ساختمندی عقلانی را دولت های کمونیسم به وجود آوردند که هدف ایجاد انسان شورایی طراز اول بود که منافع شخصی به منافع جمعی تبدیل شود. در جوامع دموکراتیک منبع اصلی هنجارهای اجتماعی را قانون تشکیل میدهد (همان)
۳٫ ساختمندی نهادی غیر عقلانی: مارکس بر این باور است که هنجارها در نظام سرمایه داری برای خدمت به منافع طبقه بورژوازیست و لذا هنجارها برای ایجاد سلطه ی یک گروه بر گروه به وجود میآید (همان).
۴٫ ساختمندی خودجوش: در این ساخت مندی هنجارها از طریق کنش و واکنش افراد یک جامعه به وجود میآیند و ناشی از انتخاب عمدی نیست که به دو طبقه فرعی عقلانی و غیر عقلانی تقسیم می شود (همان).
۵٫ ساختمندی برون زا: در این حالت هنجارها به غیر از اجتماع که در آن به کار رفته است، به وجود میآید. این منافع عبارتند از : دین که ایجاد کننده ی اعتماد است که برای روابط تجاری و مبادله ی اقتصادی به کار می رود (همان).
۶٫ فرهنگ و تجربه ی مشترک تاریخی: بخش اعظم فرهنگ را دین تشکیل میدهد و بقیه ی آن را حوادث و زمینههای تاریخی گوناگون. فرهنگ ایجاد کننده نوعی همبستگی است طبقات اجتماعی هم در پیدایش و هم در ظهور تجربیات مشترک نقش دارند. (قنبری، ۱۳۸۹: ۲۵).
رونالد اینگلهارت
اینگلهارت نیز از متفکرینی است که از ابعاد سرمایه ی اجتماعی به اعتماد توجه داشته است وی با استناد به دیدگاه پرولیت (۱۹۶۵) اعتماد را چنین تعریف میکند: اعتماد این انتظار است که رفتار دیگری به طرز قابل پیشبینی دوستانه خواهد بود. عدم اعتماد این انتظار است که رفتار دیگری موذیانه است. (اینگلهارت، ۱۳۸۲: ۴۴۷).
در واقع زمانی که افراد به طور شفاف رفتار همدیگر را پیشبینی میکنند بین آن ها اعتماد وجود دارد. از نظر اینگلهارت سرمایه اجتماعی «فرهنگ اعتماد و مدارا است که در آن شبکه های گسترده نظام های داوطلبانه می رویند. شبکه ها نتیجه اعتماد مردم به یکدیگرند. اعتماد نقش اساسی در حیات سیاسی و اقتصادی آن ها بازی میکند.» (قنبری، ۱۳۸۹: ۴۲).
جین جاکوبس[۹]
جاکوبس منتقد معماری آمریکا بود که در سال ۱۹۶۱ بحث سرمایه اجتماعی را مطرح کردهاست اما در آثار اندیشمندانی مثل کلمن به او اشاره نشده است. “یکی از پیشگامان بحث سرمایه اجتماعی جاکوبس میباشد. علیرغم اهمیت دیدگاه او، نام وی در گفتمان معاصر سرمایه اجتماعی نادیده گرفته شده است” (کاتل، ۲۰۰۴: ۹۹۸). جاکوبس سرمایه اجتماعی را «مجموعه کنش های متقابل و پیوندهای همسایگی میداند که اساس آن را شبکه های اجتماعی سطحی تشکیل میدهد.» (قنبری، ۱۳۸۹: ۴۳) وی نقش زیادی برای زندگی متنوع قائل بود، جاکوبس به نقد زندگی کسل کننده و افسرده ساز حوزه های شهری بزرگ می پردازد و انفعالی و یکنواختی را در حیات شهرهای کوچک به باد حمله میگیرد. (فکوهی، ۱۳۸۳: ۲۰۷). در واقع جاکوبس وجود انواع پیوندهای متقابل همسایگی را در روند زندگی روزمره، سرمایه اجتماعی تلقی میکند. با استنباط از دیدگاه جاکوبس، سرمایه اجتماعی را می توان با بررسی میزان برخوردهای رو در رو، میزان روابط همسایگی، میزان همکاری مردم و حفظ نظم، امنیت و پیشگیری از جرم مطالعه کرد (قنبری، ۱۳۸۹: ۴۳).
سرمایه اجتماعی خانواده