در مورد پیدایش تاریخى تشیع و مؤسس آن نظرات گوناگونى از سوى موّرخین ارائه شده که به عمده آنها اشاره مىگردد:
الف ـ نظریه پیدایش تشیع در زمان پیامبر(ص)
شیعه امامیه ( علامه مجلسی ، محقق کرکی ، میرداماد و … ) معتقد است که بذر اولیه تشیع را خداوند در قرآن بیان کرده و پیامبر اکرم(ص) در طول دوران رسالتشان آنرا آبیارى نمودهاند ، بنابر این تشیع در زمان حضور نبى گرامى اسلام به ثمر نشسته و به همین جهت عده ای در زمان پیامبر به آن معروف بودهاند مانند : سلمان فارسی،ابوذر غفاری ، مقداد بن الأسود و… .این گروه ، خدا و رسول او را مؤسس مکتب تشیّع مىدانند [۲۷].
ب ـ نظریه پیدایش تشیع در سقیفه
بعضى از تاریخ نگاران اهل سنّت معتقدند: هنگامى که در سقیفه عدّهاى ـ به تبع نصّ ـ دنبال على(ع) رفتند و بقیه… تشیع به وجود آمد. ابن خلدون ، http://www.al-shia.com/html/far/3shia/shenakht/movarekhin.htmدکتر حسن ابراهیم حسن، احمد امین مصرى و محمّد عبدالله عنان از نویسندگان اهل سنت و شرق شناس معروف، گلدزیهر این نظریه را پذیرفته اند. [۲۸]
ج ـ نظریه پیدایش آن در زمان کشته شدن خلیفه سوم
برخى دیگر از تاریخ نگاران عقیده دارند که به هنگام حمله مردم به خانه خلیفه سوم ـ ۲۵ سال پس از پیامبر(ص)ـ و کشتن او تشیّع شکل گرفت و ظاهر شد. از میان اهل سنت ابن حزم اندلسی و دکتر على سامى النشار و از بین شرق شناسان ولهوزن چنین نگرشى دارند. [۲۹]
د ـ نظریه پیدایش آن پس از شهادت حسین بن على (ع)
دکتر کامل مصطفى شبیبى، معتقد است که تشیع پس از شهادت حسین بن على(ع) ظاهر گشت[۳۰].
هـ ـ نظریه پیدایش آن از میان افکار زرتشتیان
برخى معتقدند که فکر و ایده تشیع برخاسته از افکار زرتشتیان ایرانى است که به پایتخت اسلام نفوذ کرده است. از میان شرق شناسان، دوزى، فان فلوتن و براون و از میان اهل سنت، احمد امین و احمد عطیه الله چنین نظریهاى را ابراز کردهاند. [۳۱]
و ـ نظریه تشیع محصول فکرى عبدالله بن سبا
از کسانى که مکتب شیعه را از ساختههاى فکرى «عبدالله بن سبا» مى دانند، مى توان به دکتر على سامى النشار، سید محمد رشید رضا، شیخ محمد ابو زهره و ابوالحسین ملطى اشاره کرد. [۳۲]
با توجه به مطالب بیان شده و تحقیقات انجام شده در این رابطه ( کتاب الغدیر ـ علامه امینی ، کتاب بحارالانوار – علامه مجلسی و … ) نظریه پیدایش تشیع در زمان پیامبر بیشتر به صحت نزدیک می باشد.
۲ ) تشیع در ایران
با یک نگاه مختصر به تاریخ گذشته ایران معلوم خواهد شد که نفوذ تشیع در ایران به صورت تدریجى تا قرنها با کندى صورت گرفته است. با نگرشى به حوادث و وقایعى که در ارتباط با رشد «گرایشات شیعى» است، مى توان به سیر تدریجى نفوذ تشیع در ایران، چند مرحله را در نظر گرفت:
مرحله اول ، موالى ایران در عراق ( نقشه شماره ۱ )
مرحله دوم ، نفوذ تشیع در بعضى از مناطق مرکزى ایران همچون قم
مرحله سوم ، توسعه گرایشات شیعى با روى کار آمدن بنى عباس
مرحله چهارم ، فتح طبرستان به دست علویان
مرحله پنجم ، برپائى حکومت آل بویه ( نقشه شماره ۲ )
مرحله ششم ، پس از حملات مغولها ( نقشه شماره ۳ )
مرحله هفتم ، روى کار آمدن دولت صفویه ( نقشه شماره ۴ )
فصل دوم : تعامل تشیع و مذاهب دیگر
۱ ) وحدت گرایی اسلامی در اندیشه شیعه
دین اسلام با تنوع پذیرى بسیار و برخوردارى از جاذبههاى انسانى و جهانى، و نه صرفاً قومى و نژادى زمینه مناسبى براى ایجاد همگرایى در میان پیروان خویش دارد. بنابراین، هرچند این دین نیز به طور طبیعى، شاهد تقسیمات و تفرقههاى بسیار بوده است، همواره عناصر هم گرایى را در خویش حفظ کرده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عوامل مانع در فرایند وحدت جامعه اسلامی را می توان به این گونه برشمرد :
رویکردهاى کاهنده وحدت اسلامى به وحدت طایفهاى و مذهبى ،که نمود روشن آن در گرایشهاى افراطى سلفىگرى در میان اهل سنت ، و غلو شیعىگرى در جوامع بسته شیعى و برخى عوام شیعى به چشم مى خورد.
در این میان، سه گونه مختلف از جریان هاى وحدت گرایانه در تاریخ جهان اسلام قابل شناسایى است:
ـ نگاه تاکتیکى و سیاسى به مقوله وحدت[۳۳]
ـ رویکرد عقیدتى و مبتنى بر پایه هاى کلامى
ـ بینش عرفانى به دین و مذهب
قبل از هجوم مغول ، قم، کاشان، کرج، سارى، نیشابور، سبزوار و ورامین در اختیار شیعیان، و قزوین اصفهان، همدان، گلپایگان و خوزستان در اختیار اهل سنت قرار داشت. مقدسی نیز در احسن التقاسیم از تعدد و تشتت مذاهب و فرق، در شهرهاى ایران خبر داده است.
در چنین فضایى و با توجه به روابط خشونت آمیز دیرین میان اهل سنت و شیعیان، به طور طبیعى احساس نیاز به رفع تخاصم را درمیان عقلا پدید مىآورد. بر همین اساس، حکومت ها به رغم تعصب مذهبى به اقتضاى سیاست حکومت دارى،از استمرار این روند ناخشنود بودندو شواهدى تاریخى بر تمایلآنان به ایجاد نوعى همگرایى اسلامى وجود دارد.[۳۴]
وضعیت بد شیعیان در دورههاى پیشین ، درکنار تشدید اختلافات و نزاعهاى قومى و ایجاد نوعى شکاف عمیق اجتماعى، نهضت عقل گرایانه شیعه را به تقویت جریان اعتدالى فراخواند و تا اندارهاى با موج احساس نیاز شدید گروههاى مذهبى به انتساب فراگیر به گذشته، در قالب کنفدراسیون اهل سنت و جماعت، همراه ساخته بود. [۳۵]
شیعیان در این دوره، پس از گذار از مراحل مختلف تاریخى و در پى افول جریان اعتزال و در نتیجه فروپاشى ائتلاف شیعه ـ معتزله که بالاترین حد شکوفایى خویش را در دوره دیلمیان شاهد بود، گویا به دنبال تشکیل جبهه گستردهتر و نیرومندترى در برابر مخالفان بودند. از این رو، آنان از یک سو در اندیشه همگرایى با عموم فرق معتدل اسلامى بودند و از سوى دیگر، تلاش مىکردند گرایشهاى افراطى را در میان خویش و اهل سنت کنار زنند.
مهمترین شاخصه های دیدگاه وحدت گرایانه شیعه را می توان به این صورت برشمرد :
الف. نهى و پرهیز از خشونت مذهبى
ب. ایجاد جبهه مشترک با دیگر مذاهب اسلامى و پذیرش نوعى تکثر گرایى مذهبى بر اساس اصول مشترک عدل و توحید و دوستى اهل بیت( ع )
ج. احترام به صحابه و خلفا و پرهیز از لعن و ناسزا گفتن به آنان
د. نقد یا توجیه روایات و معتقدات اختلاف بر انگیز شیعه
هـ . نقد غلو شیعى
نتیجه گیری :
بدین ترتیب پس از بررسی مطالب ذکر شده چند مورد مشخص میگردد :
۱ . دیدگاه شیعیان نسبت به حاکمان اهل سنت در دوران پیش از حکومت صفوی به صورت عام منفی نبوده است. [۳۶]
۲ . صفویان تغییر نگرشی از اهل سنت به تشیع داشته و با این وجود هنگام گرایش آنان به اهل سنت توسط شیعیان مورد حمایت قرار گرفتند.
۳ . با در نظر گرفتن مفهوم ایران در آن روزگار با سرزمین کنونی ( از لحاظ مساحت و جایگاه ) حکومتی را نمیتوان یافت که بر تمام آن قسمت حاکم بوده باشد (ایلخانان از اقوام مغول بوده اند و در این اصل کلی نمی گنجند) .
در پایان به عنوان برداشتی کلی از مسائل ذکر شده این گونه میتوان بیان کرد :