۴-۲ پیماننامه حقوق کودک
ماده ۱ پیماننامه حقوق کودک : کودک کیست؟
از نظر پیمان نامه حاضر منظور از کودک دارای کمتر از ۱۸ سال سن است، مگر این که طبق قانون قابل اعمال در مورد کودک، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد. (کنوانسیون حقوق کودک، مصوب، ۱۹۸۹)
ماده ۳ : حفظ عالیترین منافع کودک
-
- در کلیه اقدامات مربوط به کودکان که توسط مؤسسات رفاه اجتماعی دولتی یا خصوصی، دادگاهها، مقامات اجرایی یا نهادهای قانونگذاری به عمل میآید، منافع عالیه کودک از اهم ملاحظات است.
-
-
- کشورهای عضو متعهد میشوند حمایت و مراقبتی را که برای رفاه کودک ضروری است با توجه به حقوق و تکالیف والدین، سرپرستان قانونی، یا دیگر اشخاصی که قانوناً مسئول کودک هستند، تضمین نمایند و در این راستا کلیه اقدامات قانونی و اجرایی لازم را به عمل خواهند آورد.
-
- کشورهای عضو اطمینان حاصل خواهند نمود که مؤسسات، خدمات و دستگاههای مسئول مراقبت و حمایت از کودکان، بویژه در زمینههای ایمنی، بهداشت، از حیث تعداد و مناسب بودن کارکنان و نیز نظارت شایسته، با معیارهایی که توسط مقامات واجد صلاحیت مقرر گریده است منطبق باشند.
ماده ۱۲ : احترام به عقاید کودک
ماده ۱۲ پیماننامه جهانی حقوق کودک میگوید : از زمانی که کودک بتواند نظر و عقیده خود را شکل دهد و آن ها را به نحو قابل درکی بیان کند، باید به او فرصت داد که عقیده و نظر خو درا در همه تصمیمگیریهایی که به شخص او اثر میگذارند بیان کند و باید نظر و عقیده کودک را مورد توجه قرار داد. توجه به عقیده و نظر کودک، الزاماًً به معنی آن نیست که هر چه کودک میگوید باید انجام شود، بلکه به این معنا است که در کنار سایر عوامل، نظر و عقیده کودک هم مهم است. بدیهی است که میزان توجه به نظرات کودک با افزایش سن کودک و بالغ تر شدن او، باید افزایش یابد. زیرا هر چه کودک بزرگتر میشود، قدرت فهم و درک مسائل و همچنین تشخیص مصالح و منافع واقعی در او بیشتر میشود.
یکی از حقوق همه کودکان مشارکت است. مطابق تعریف هارت (Hart) مشارکت عبارت است از فرایند سهیم شدن در تصمیمات اثرگذار بر زندگی شخصی و جامعهای که در آن زندگی میکنند.
مشارکت کودکان و نوجوانان نتایج زیر را میتواند داشته باشد :
-
- ایجاد حس مسئولیتپذیری
-
- ایجاد حق ابراز عقیده در مورد مسائل ملموس و قابل فهم
-
- شناسایی و محترم شمردن حقوق دیگران در داشتن عقیدهای متفاوت از طریق تمرین در مشارکت در امور گوناگون
-
- ارتقای مهارتهای اجتماعی و فردی از طریق مشارکت در طرحهای واقعی
- شکوفایی شخصیت از طریق رشد استقلال رأی (هارت، ۱۳۸۰ :۱۴)
بعضی از عوامل مؤثر در شکوفایی توانایی مشارکت کودکان، عبارتند از : بزرگسالان و محیط پیرامون آن ها
ماده ۲۰ : کودک محروم از خانواده
-
- کودکی که به طور موقت یا دائم از محیط خانوادگی خود محروم شده است یا کودکی که به خاطر منافع عالیهاش نتوان به او اجازه داد که در آن محیط باقی بماند سزاوار حمایت و مساعدت ویژه از سوی دولت خواهد بود.
- کشورهای عضو طبق قوانین داخلی خود برای این گونه کودکان مراقبت جایگزین تضمین خواهند کرد.
ماده ۲۸ : آموزش
آموزش حق همه کودکان است. این حق هر کودکی است که با توجه به شرایط او، امکانات آموزش مناسب برایش فراهم شود.
ماده ۳۱ : حق بازی و تفریح
کشورهای عضو حق کودک را برای استراحت، داشتن اوقات فراغت، پرداختن به بازی و فعالیتهای تفریحی متناسب با سن کودک ومشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری به رسمیت میشناسد.
بازی یک فعالیت اجتماعی است. بازی نکات مهم زیادی را به کودکان میآموزد، مانند سازگاری با دیگران، آشنایی با شرایط پیرامون خود، چگونگی واکنشهای مردم در موقعیتهای مختلف، یادگیری زبان و چگونگی به کارگیری تخیل و تواناییهای ذهنی و …
منظور از تفریح فعالیتی است که شخص از آن لذت میبرد. (حقوق کودک و مسئولیت والدین)
ماده ۳۹ : احیاء جسمی و روحی بازگشت مجدد به جامعه
کشورهای عضو کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد تا بهبود جسمانی و روانی و ادغام مجدد اجتماعی کودکی که قربانی هر گونه بیتوجهی بهرهکشی، آزار شکنجه یا سایر اشکال رفتار یا تنبیه بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز و یا مخاصمات مسلحانه واقع شده است، تسریع گردد. بهبود و اقدام مجدد مذکور باید در محیطی صورت پذیرد که تندرستی، عزت نفس و منزلت کودک را تقویت میکند.
۵-۲ اهمیت خانواده
در واقع ریشه ی بسیاری از آسیب ها، کجروی ها و انحرافات اجتماعی که در جوامع شاهد آن هستیم، در درون این نظام کوچک اجتماعی نهفته است.
در مقابل خانواده ی سالم، خانواده آسیب زا وجود دارد. یعنی خانواده ای که اعضای آن تعاملی با هم ندارند و عناصر اصلی آن از حمایت احساسی متقابل نسبت به یکدیگر محرومند. فرزندان این خانواده ها هر چند ظاهراًً با پدر و مادرشان زیر یک سقف زندگی میکنند اما در باطن خوشبخت نبوده و الگوی مناسبی برای جامعه پذیری ندارند. (آقابخشی، ۱۳۷۹)
عضو خانواده بودن یعنی در نوعی روابط عاطفی سهیم شدن، عضو خانواده بودن یعنی به یک گروه اجتماعی تعلق داشتن و عادت کردن به محیط، همچنین به معنای تاریخ مشترکی است که شخصیت کودک را شکل میدهد و البته خود خانواده نیز به شدت تحت تأثیر فرهنگی قرار میگیرد که در قالب آن است. خانواده از این نظر نیز اهمیت دارد که محل پیوند نسبت ها، باورها و انواع مختلف شناخت هاست (از شیوه ی غذا خوردن تا افکار سیاسی). خانواده کودک را اجتماعی میکند و بدین طریق تجارب نسل های گذشته را در اختیار او قرار میدهد و نیز برای او ایدئولوژی خاصی را فراهم می آورد. خانواده به فرد هویت اجتماعی میدهد (شامل اسم، شبکه خویشاوندی و …)، در واقع موقعیت اجتماعی کودک در بیست سال اول زندگی مرهون موقعیت اجتماعی والدین است. بافت اجتماعی و فرهنگی مؤثر به کودک با توجه به محل سکونت خانواده است و در نهایت شغل والدین، کودک را در طبقه ی اجتماعی معینی جای میدهد. به طوری که بسته به این که کودک در کجا (کدام شهر) و کدام خانواده به دنیا بیاید از آزادی یا محدودیت بیشتری برخوردار است.
خانواده به کودک یاد میدهد که چگونه با محیط اطرافش سازگار شود تا در نتیجه از بهداشت روانی بالاتری بهره مند گردد، همچنین کودک پنهان نگاه داشتن هیجان ها یا آشکار کردن آن ها را برای دیگران (متناسب با سن) و شیوه ی ابراز وابستگی را از خانواده می آموزد. ارزشهایی مثل احترام به دیگران، تحمل،تحقیر، خوشبینی، بدبینی، درون گرایی، برون گرایی، انتظارات، اعتماد، وفاداری و … را با مشاهده اعضای خانواده درک میکند و با جرئت می توان عنوان کرد که هیچ نهادی به اندازه خانواده اثربخش نیست. (گنجی، ۱۳۸۰)