تحقیقات گسترده سال های اخیر نشان می دهد مردم اصول وساخت هایش را فرا می گیرند که فعالیت های آنان را در زمینه پردازش اطلاعات هدایت و حمایت می کند . بنا به گفته دانیل اندرسن آنچه بچه های حدود سه سال را به سوی تلویزیون می کشاند و این مطلب که چقدر و چه زمانی به تلویزیون نگاه کنند، حداقل تا حدودی به میزان قابل فهم بودن برنامه مربوط می شود (اندرسون و لورچ،۱۹۸۳) به نظر می رسد کودک با تماشای مکرر برنامه های دوره قبل از دبستان به این نتیجه دست یافته اند که محتوای غیرقابل فهم احتمالا با ویژگی هایی مثل صدای مردان، زوم های طولانی ۲ و گردش افقی ۳ دوربین و تماس چشمی همراه است . درحالی که محتوای قابل فهم احتمالا با ویژگی هایی مثل وجود زنان، کودکان و عروسک ها در محتوا ارتباط دارد . دانیل اندرسن معتقد است : این شناخت به عنوان طرحی برای فعالی ت های مربوط به تماشای تلویزیون عمل می کند.(امه دور: ۳۳) اگر خواستار معنای طرح یا طر ح ها باشید، آن ها را می توان ساختارهای شناخت انتزاعی، پیش نمونه، شکل های ایده آل و یا نمونه های آرمانی تلقی کرد . آن ها ساختی درونی را برای انتخاب و ذخیره سازی محتوا مهیا می سازند؛ انتظاراتی را در مورد آن محتوا به وجود م ی آورند؛ در جمع آوری مجدد آن تأثیر می گذارند و براساس تجربه، تکامل می یابند و تغییرمی کنند. طرح ها به اشکال مختلفی پدیدار می شوند. زمانی که کودک با دسته ای از محر ک های دیداری و شنیداری مواجه می شود، می توان از طرح ها به منظور هدایت انتخاب کودک در مورد اینکه به چه محرک هایی توجه نشان دهد و کدام یک را به مغز می فرستد، استفاده کرد . اگر کودکی به این نتیجه برسد که داستان درباره مهمانی جشن تولد یک دختر است و طرحی از مهمانی تولد را در ذهن داشته باشد، در این حالت وی می داند باید در پی دیدن کیک، بستنی، هدیه ها، بازی ها و دیگر سرگرمی ها، میهمانان باشد . معمولاً کودک به راحتی می تواند وسایل اتاق، بزرگسالانی را که میهمانان خردسال با خود می آورند، حیوانات، سایر غذاها و گفت و گو های میان میهمان ها را نا دیده بگیرد. درصورتی که بازی “یا فتن جای دم خیوان” انجام گیرد، ممکن است کودک با رجوع به طرح عمل، توجهش به دستمالی که روی چشم بسته می شود و به دست های کودکی که دم حیوان را گرفته است و دست های بزرگسالی که کودک را چرخ می دهد، معطوف شود . همچنین این طرح ، کودک را از اتاقی که بازی در آن صورت می گیرد، لباس های کودک یا جنس بزرگسال منحرف می کند. اگر کودک فیلمنامه ای در ذهنش برای میهمانی های جشن تولد داشته باشد . در این صورت او چیزهایی در مورد نظمی که باید بر اساس آن، عناصر و حوادث پدیدار شوند، می داند و بنابراین می تواند از نظرذهنی خود را برای توجه نشان دادن به آن ها آماده سازد. طرح هایی از این دست می تواند به رمزگشایی کمک کند . به عنوان مثال کودک می داند که در محتوای برنامه تلویزیونی می تواند چیزی برای رمزگشایی وجود داشته باشد. این طر ح ها می توانند موجب هدایت ذخیره سازی در ذهن شوند؛ یعنی کودک از قبل ساختی ایده آل ر ا در نظر دارد که عناصر و حوادث خاص این جشن تولد را در آن جای دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از مثال مهمانی جشن تولد، به سادگی می توان دریافت که طر ح ها چقدر می توانند در فعالیت های پردازش اطلاعات که در جریان درک محتوای تلویزیون صورت می گیرد، با اهمیت تلقی شوند . اما لازم به گفتن است که این طرح ها تنها عوامل موثر در این فرایند محسوب نمی شوند؛ بلکه علایق و نیازهای بینندگان، توانایی ها و تعلیم آنان، طر ح های ذاتی پردازش اطلاعات شان، تفسیرها و ارزیابی های آنها از محتوا و ویژگی های خود محتوا، همگی با هم می توانند به تناوب در این که کدام محر ک ها باید مورد توجه قرار گیرند، به مغز انتقال یابند، رمزگشایی و یا به عنوان بخشی از فرایند درک مفهوم محتوای تلویزیون در حافظه ذخیره شوند و موثر باشند.( امه دور:۳۵)
۲-۲-۱۸ سنجش برنامه ها و محتوای رسانه ای نزد کودکان و نوجوانان
در فعالیت های سنجشی، کودکان به چیزی که می بینند واکنش نشان می دهند. آنها هما ن طور احساس می کنند که فکر می کنند . آنها می خندند، گریه می کنند، می ترسند یا خشمگین می شوند و بالاخره تایید ویا تکذیب می کنند. تنها کودکان برای محتوایی که پرداخته اند و تفسیر کرده اند، ظرفیت های مثبت و منفی در نظر می گیرند و تصمیم می گیرند که چه کسی را تحسین کنند و از چه کسی نفرت داشته باشند . آنها به قضاوت در مورد اصول اخلاقی اعمالی که مشاهده می کنند می پردازند و برای انگیزه های کسانی که برنامه و یا آگاه ی های تجاری را تهیه کرده اند دست به ارزش گذاری می زنند.
در زندگی روزمره نیز مانند پژوهش و تولید تلویزیونی، اغلب بیشترین تاکید بر دریافت پیام است تا داشتن احساس هایی درباره پیام . بیشترین توجه معطوف به این امر است که مرد م از تجربه های خود چه برداشتی دارند، چگونه محتوای ارسالی روزنامه و یا برنامه تلویزیونی را درک می کنند. در مورد کودکان مسئله دیگر این است که آنها چگونه مانند بزرگسالان یاد می گیرند از چیزی که تجربه می کنند، مفهومی برداشت کنند و به نحوی ارتباط برقرار کنند تا دیگران نیز آنها را بفهمند . اما انسان ها، ماشین های فردگرای ساده ای نیستند که برای ساخت مفاهیم ظاهری و یا تمثیل ی برای تجربه های خودشان از دانشی مبتنی بر قواعد استفاده کنند . آنها در عین حال موجوداتی هستند که علاوه بر فکر کردن از احساس های علاقه مندی، عدم علاقه، بیزاری، خستگی، دلتنگی، اشتیاق، ترس، خشم و شادی نیز برخوردارند و افراد بشری در مورد تجربه ها و مردم به قضاوت می پردازند.
فعالیت های سنجشی به شکلی که پردازش اطلاعات و فعالی ت های تفسیری اجباری می نمایند، الزامی نیستند. سازندگان برنامه های تلویزیونی و بینندگان این برنامه ها در این عقیده شریک هستند که در محتوا پیام هایی وجود دارد و وظیفه سازندگان این است که پیا م ه ا را در دسترس بینندگان بگذارند و وظیفه بینندگان این است که پیا م های درست و یا مورد نظر را از محتوا پیدا کنند. غالباً کودکان حتی بدون فکر کردن در مورد محتوای برنامه های تلویزیونی مفهومی برای آن می سازند. آنها به محرک های تلویزیونی توجه نشان می دهند، از میان شان انتخاب می کنند و با تکیه بر آنها برای استخراج مفاهیم واقعی و ظاهری اقدام می کنند. کودکان همچنین اجزاء محتوا را با هم ترکیب می کنند. رویدادهایی را که به طور ضمنی به آنها اشاره شده است ولی به تصویر کشیده نشده اند، استنباط می کنند و سپس احساس ها و انگیز ه ها را به شخص یت های داستانی منتسب می سازند. کودکان در مقابل آنچه می بینند، واکنش های هیجانی نشان می دهند، احساس های گوناگونی را تجربه می کنند و برای شخصی ت ها، اعمال و حوادث، ارزش های اخلاقی در نظر می گیرند.این فعالیت های پردازش اطلاعاتی، تفسیر و سنجشی متع دد، هم مستقل هستند و هم وابسته به یکدیگر و به طور همزمان یا متوالی، در الگویی به هم بافته عمل می کنند که می تواند حتی برای اکثریت بینندگان مجرب و سفسطه گر نیز پیچیده و بحث انگیز تلقی شود.
با شناخت رسانه ها از سوی کودکان و تشخیص مفاهیم مستمر در برنامه های آنها با شیوه های خودشان، خواهند توانست درک بهتری از کنش متقابل کودکان و تلویزیون داشته باشند.
۲-۲-۱۹ کارکردها و نقش های مختلف رسانه ها در مورد کودکان و نوجوانان
وظایف رسانه ها در مورد کودکان و نوجوانان را می توان به دو وظیفه اصلی تقسیم کرد:
-۱ رسانه ها کودکان و نوجوانان را آموزش می دهند و شناخت ومعرفت لازم را از محیط اطراف به او منتقل می کنند؛
-۲ رسانه ها، کودکان و نوجوانان را با توجه به علائق، خواست ها و نیازهای روحی و فکریش سرگرم می کنند؛
به منظور آگاهی بیشتر نسبت به تاثیراتی که رسانه ها برای کودکان ونوجوانان به ارمغان می آورند، بهتر آن است تا مروری بر نقش ها و کارکردهایی که بر آنها مترتب است، داشته باشیم.
تفریح و سرگرمی
وسایل ارتباط جمعی به طور معمول با زمان فراغت انسا ن ها برخورد می نماید. از این رو در مواردی چند باید موجبات جدایی موقت از واقعیت، فراموشی لحظات دشوار زندگی، تمدد اعصاب و سرگرمی انسان ها را فراهم سازد.
بسیاری از مردمان بر این باورند که تلویزیون وسیله تفریحی بی ضرری است، اگر چه شاید خود بیننده آگاه نباشد که هنگام تماشای تلویزیون در مسیر یادگیری است . نقش سرگرم کننده و تفریحی تلویزیون بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباطات جمعی غربی است که با وجود همه جذابیت های ظاهری آن با غیرسیاسی کردن جوامع و بی اعتنا ساختن مردم به امور عمومی بیشترین آثار منفی را پدید می آورد.
از نظر دانشمندان غربی، تلویزیو ن های آمریکا وظیفه خود را به طور تمام و کمال در این خلاصه کرد ه اند که تنها به تولید برنامه های سرگرم کننده بپردازند.
جامعه پذیری[۸۰]
جامعه پذیری همنوایی فرد با هنجارهای گروهی است و هر یک از اعضای جدید گروه به حکم جامعه پذیری رفتار خود را موافق مقتضیات گروه در می آورد و دانسته و یا نادانسته راه و رسم زندگی گروهی را می پذیرد. این جریان از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت می پذیرد و مردم به وسیله آن شخصیت خود را به دست آورده و شیوه زندگی جامعه خود را می آموزند. جامعه پذیری فرد را به آموختن هنجارها، ارزش ها،زبان ها، مهارت ها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری می باشد، قادر می سازد.( یان رابرتسون،۱۳۷۳: ۱۱۲) به برکت اجتماعی شدن، هنجارهای اجتماعی درون ی می شوند، جذب می شوند و با شخصیت روان ی یکی شده و جزئی از آن می شوند که این فرایند توسط آم وزش و از طریق
منابع گوناگون صورت می گیرد. با افزایش هر چه بیشتر تفکیک حوزه خانه از محل کار و رسمی شدن آموزش، نظارت اولیاء بر جوانان محدودتر شده و رسانه این جای خالی اولیاء را هر چه بیشتر پر کرده و ارزش مندتر می شود. گرچه شاید بیننده خود آگاه نباشد اما اطلا عات و دان ش ها به درون ضمیر ناخودآگاه او جاری شده، بی آنکه خود بداند این ارز ش های تلقینی درآنها دیده می شود . این دانش ها که به صورت تصاویر و به حالت متمرکز تولید می شوند، به وسیله رسانه های همگانی به داخ ل ذهن توده ای، تزریق شده و به همسان کردن رفتار که مورد نیاز نظام تولید صنعتی است کمک می کند.( الوین تافلر، موج سوم، ترجمه شهیندوخت خوارزمی، ۱۳۷۳ ، ص ۲۱۸)
در همان حال برنامه های رسانه ها، گرایش های جوانان به موقعیت های شغلی، مصرفی ، سیاسی، عشق و زندگی خانوادگی را شکل می دهد و از این راه می تواند بر کنترل غیر مستقیم بینندگان خود نقش مؤثری داشته باشد.
در جریان جامعه پذیری افراد توسط تلویزیون، هنجارهای گروهی زیر به افراد آموخته می شود:
آداب اجتماعی: شامل غذا خوردن، نشستن، تعاریف کردن.
شعائر اجتماعی : مناسک دینی: آداب و تشریفات یک آیین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.
اخلاق اجتماعی : رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آنها را سخت ناپسند بشمارد.
مقررات اجتماعی : رسم هایی که جامعه با خواست و آگاهی به وجود می آورد مانند؛ مقررات راهنمایی و رانندگی.( ۱۳۷۵ ، ص ۱۵۶ )
در نتیجه یادگیری این آموز ش ها که همگی بر اثر امکان یادگیری اجتماعی حاصل از تماشای تلویزیون است، شخص با جامعه پیام فرست همنوا و همرنگ شده، ارزش ها و هنجارهای مذکور را درونی کرده و به نظم جامعه مورد نظر کمک می کند.
ارضاء نیازها (تقویت روابط اجتماعی)
به دلیل نیاز فطری انسان به روابط اجتماعی به عنوان یکی از نیا زهای اساسی از یک سو و هر چه پیچیده تر شدن این روابط درعصر حاضر به دلیل گستردگی نهادها، از سوی دیگر تلویزیون موظف است برای تسهیل نیازهای افراد هر چه بیشتر رسوم اجتماعی را به بینندگان خود بیاموزد تا نیازهای افراد هر چه بهتر و سریعتر ارضا شود. (همان، ص ۱۵۵)
رسانه ها که شیوه فعالیت و روابط انسا ن ها را شکل می دهند و درجات آن را نیز تعیین می کنند، نمی توانند به افرادی که از شیوه های ارضا نیاز خود در جوامع پیچیده اطلاعات چندانی ندا رند کمک کنند و در نتیجه عامل تغییر دهنده عادات ناپسند آنان باشد.
آموزش و یادگیری
برخلاف اعصار پیشین ، تنها مدرسه یا به طور کلی سازما ن های آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند، بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم می خورد. (ساروخانی:۱۶۱) آموزشی که توسط رسانه ها عرضه می شود، آموزشی غیر تجریدی، چند بعدی است و افراد می توانند ضمن گذراند ن نزمانی خوش با تلویزی ون به آموزشی که جنبه فرهنگی هم دارد، بپردازند. (همان، ص ۱۶۲ و ۱۶۳)
وسایل ارتباط جمعی، چنانچه به درستی به کار آیند، همچون مدرسه ای بزرگ بر کل حیات انسانی پرتو می افکنند و حتی نقشی بالاتر از مدرسه دارند ؛ زیرا چون مدرسه محدودیت زمانی ندارند، برای تمام سنین و تمامی انسا ن ها هس تند و تمامی مشخصات مورد آموزش را به خانه آموزش گیرنده می آورند. گرچه تلویزیون نمی تواند جایگزین معلم شود، چون از جریان پیامی ی ک سویه برخوردار است و از طرفی امکان تصحیح تکالیف در محل، کنترل کلاس درس و غیره هم ندارد (همان، ص ۹۱ ) اما بسیاری از پدر و مادرها، چه تحصیل کرده یا کم سواد، فقیر یا غنی از تلویزیون به عنوان یک دایه الکترونیک استفاده می کنند . تلویزیون می تواند دانش افراد را افزایش بدهد به طوری که میلیون ها کودک در دنیا از تلویزیون درباره زندگی م صور زادگاه خود و کشورهای دیگر نکته ها بیاموزند و هر روز که تلویزیون می بینند، چیز تازه ای یاد می گیرند(همان، ص ۱۳)
۲-۲-۲۰ ۱۰اصل و چند روش مؤثر در کاهش تاثیرات مخرب رسانهها
۱۰ اصل و چند روش مؤثر در کاهش بهره کشی رسانهها و بهدست گرفتن کنترل زندگی و اندیشه مخاطبان را معرفی میکنیم.
شاید باور نکنید که شما و خانوادهتان تحت تأثیر منفی و بهره کشی وسایل و ابزارهایی قرار گرفتهاید که خود آنها را به خانه آوردهاید. اکثر مردم بهطور ناخودآگاه اجازه میدهند که سازندگان و خالقان تبلیغات بازرگانی، برنامههای تلویزیونی، فیلم ها، موسیقی، بازی های ویدئویی و کامپیوتری از آنها سوء استفاده و بهره کشی کنند.
وقتی شما به بیگانگان (برنامههای رسانههای الکترونیکی) اجازه میدهید سر زده وارد خانه و خانواده تان شوند، طبیعی است آنها هم از این فرصت نهایت استفاده را میکنند. رسانههای الکترونیکی با تکنیک ها و شگردهای ظریف بر روی نقاط ضعف و ابعاد منفی طبیعت انسانها (حرص، طمع، هوس، غرایز انسانی و…) تأثیر می گذارند وآگاهانه از مخاطبان خود بهره کشی میکنند.
اگر چه رسانههای سرگرم کننده ای هم هستند که حاوی اطلاعات مفید و سودمندند اما بحث ما بر روی رسانههای زیان آور و مخرب است. لازم است از ماهیت واقعی رسانهها آگاهی کاملی داشته باشیم. رسانهها دارای بخشهای مفید و سازنده و مضر و مخربند. این ما هستیم که باید یاد بگیریم چگونه از بخش های مفید آن بهره برداری و از تأثیرات بخش های مضر و مخرب آن پرهیز کنیم. این نکته را شاید همگان بدانند اما بد نیست بر آن تأکید کنیم که همیشه افراط و تفریط در هر چیزی، حتی یک چیز خوب هم بسیار مخرب است . (هاروارد، دیوید)
۲-۲-۲۱ میزان تأثیر رسانهها برخانواده
بر اساس گزارش آکادمی “پدیا تریکس آمریکا” (American Academy of Pediatrics ) در سال ۲۰۰۱ کودکانی که در خانه هستند، بهطور میانگین ۴۲ ساعت در هفته، معادل یک کار تمام وقت، وقت صرف تماشای تلویزیون یا نوارهای ویدئویی – گوش کردن به موسیقیهای رادیو ، CD ها و بازیهای ویدئویی یا کامپیوتری میکنند.
بعد از انتشار این آمار، بسیاری از بزرگسالان هم اعتراف کردند که اکثر اوقات فراغت خود را صرف تماشای تلویزیون ، نوارهای ویدئویی و سایر وسایل سرگرم کننده الکترونیکی میکنند. در واقع آنها فعالیتهای مفید و سودبخشی مانند ورزش ، آموزش … حتی استراحت و خواب کافی را هم بهواسطهی مصرف این رسانههای الکترونیکی فراموش کردهاند و هیچ کنترلی بر زندگی خود و خانوادهی خود ندارند.
بسیاری از مردم دیگر تصور میکنند تلویزیون یک عامل تعدیل کنندهی استرس و مفرح است؛ در صورتیکه تحقیقات درست عکس این باور را اثبات کرده است. آنها ثابت کردهاند که تماشای بیش از حد تلویزیون نه تنها استرس را افزایش میدهد، بلکه بهطور کلی از انگیزهها و فعالیتهای سودمند جلوگیری میکند و باعث کاهش سلامتی افراد میشود.
محققان عوارض تماشای بیش از حد رسانههای الکترونیکی را مفصلتر ذکر میکنند: خشونت، افسردگی، پرخوری، تنبلی، بی تصمیمی، بی ارادگی، چاقی، مشکلات ذهنی و فیزیکی و … . آنها با انتشار نتایج تحقیقات خود به مردم هشدار دادهاند و روشهای مقابله با چنین عوارضی را نیز ارائه دادهاند.(همان)
چگونه کنترل زندگی خود را به دست بگیرید؟
بسیاری از مردم متوجه نیستند این رسانهها هستند که کنترل زندگی آنها را در خانه شخصیشان بهدست گرفته است؛ بجای اینکه آنها کنترل این رسانهها را در دست داشته باشند. این افراد نمیدانند که با کنترل رسانهها در خانه میتوانند سر رشته زندگی را در دست بگیرند و زندگی بسیار زیبایی داشته باشند.
اکثر افراد هم نمیدانند که جلوگیری از سوء استفاده و بهره کشیهای این رسانهها مسئله ای اساسی در زندگی آنها است . تحقق این امر مستلزم آگاهی، اجرای یک سری قوانین قاطع و اتخاذ سیاست های رفتاری مناسب است.