در موضوع استاندارد نیز در کشورهای جهان و تا حدودی در ایران پژوهشهایی صورت گرفته است:
در آمریکا در سال ۱۹۸۳ با انتشار کتاب «ملت درخطر[۱۰]» کارشناسان نظام تعلیم و تربیت احساس خطر کردند و انتظارات جامعه موردتوجه شدید واقع شد، تا اینکه درصدد برآمدند تا با تدوین شاخصها و استانداردهای یکنواخت و یکسان ولی منعطف جنبه معین و مکانیزهای به آموزش بدهند تا از این طریق بتوانند پاسخگویی را افزایش دهند. به دنبال این تغییر، نهادی تحت عنوان کمیته بهبود و استانداردهای آموزش ملی[۱۱] شکل گرفت و ضمن تقویت استانداردهای آموزشی به صورت ملی، در ادامه، این استانداردها جنبه ایالتی پیدا کرد (ایسنر[۱۲]، ۱۹۹۴).
بعد از ایالتی شدن استانداردها، آموزشوپرورش ایالات مختلف کشور آمریکا شروع به تدوین استانداردهایی نمودند که معمولاً همهساله تغییراتی را در آن ایجاد کردند. ایالت میسیسیپی[۱۳] که در سال ۱۹۹۷ شش استاندارد برای مدیران آموزشی در نظر گرفته بود، در جون ۲۰۱۲، آخرین ویرایش خود را ارائه داده است (دفتر کیفیت مربی میسیسیپی دپارتمان آموزش و پرورش[۱۴]، ۲۰۱۲).
در سال ۱۹۹۸ نیز، استانداردهایی از سوی هیئت آموزشی شهر نیویورک برای مدیران در شش دسته جداگانه که هر یک از این استانداردها دارای سه بعد ارزشها و باورها، دانش و شاخصهای عملکردی است، بیان گردید (مقیمی و رمضان، ۱۳۹۰).
مجمع استانداردهای تکنولوژی برای مدیران مدارس[۱۵] در آمریکا در سال ۲۰۰۱ در ۶ محور اقدام به تدوین استانداردهایی برای مدیران مدارس در حوزه فناوری نموده است و برای هرکدام شاخصهای عملکردی تعریف کردهاست.
این محورها عبارتاند از:
-
- رهبری و دیدگاه
-
- یادگیری و تدریس
-
- بهرهوری و عملکرد حرفهای
-
- حمایت، مدیریت و عملیات
-
- ارزیابی
- مسائل اخلاقی، حقوقی و اجتماعی (مجمع استانداردهای تکنولوژی برای مدیران مدارس، ۲۰۰۱).
کنسرسیوم اعطای گواهی برای مدیران مدارس درون ایالتی[۱۶]، استانداردهایی برای مدیران مدارس دارد که به منظور توسعه حرفهای و بقای مدارس اقدام به تدوین شش استاندارد، برای رهبران مدارس در ۳۸ ایالت مختلف آمریکا می کند (توچرمن[۱۷]، گاریسون وید[۱۸]، ۲۰۰۵). این مجموعه در سال ۱۹۹۶ برای اولین بار انتشار یافت که اینک با اندکی تغییرات بهروزرسانی شده است. (شورای مأمورین مدارس دولتی[۱۹]، ۲۰۰۸).
استانداردهای کنسرسیوم اعطای گواهی برای مدیران مدارس درون ایالتی[۲۰] در سال ۲۰۱۴ در ۱۱ محور تعریف و بهروزرسانی گردید که برای هرکدام از آن ها کارها و فعالیتهایی تعیین گردیده است. این محورها عبارتاند از:
-
- چشمانداز و مأموریت
-
- ظرفیت آموزشی
-
- آموزش
-
- برنامه درسی و ارزیابی
-
- مجموعه مراقبت برای دانشآموز
-
- فرهنگ حرفهای برای معلمان و کارکنان
-
- مجموعه مشارکت برای خانواده ها
-
- عملیات و مدیریت
-
- اصول اخلاقی و نُرمهای حرفهای
-
- انصاف و پاسخگویی فرهنگی
- بهبود مداوم مدرسه
ایالات مختلف امریکا همچون میسوری، پنسیلوانیا، کالیفرنیا، ایلینوی، نیوجرسی، فلوریدا و شیکاگو هرکدام متناسب با شرایط خود در قابل شش استاندارد تدوینی ISLLC استانداردهای خود را برای مدیران مدارس خود معرفی نمودهاند (شورای مأمورین مدارس دولتی، ۲۰۰۸).
در استرالیا مؤسسه تدریس و رهبری مدرسه[۲۱] به منظور استانداردسازی نظام آموزشی، بر اساس سه دسته نیاز رهبری یعنی چشمانداز و ارزشها، دانش و درک و ویژگیهای شخصی و مهارتهای اجتماعی استانداردی برای مدیران مدارس مشخص کرد. مدیران این سه نیاز رهبری را در پنج حوزه از فعالیتهای حرفهای خود به کار میگیرند:
-
- هدایت تدریس و یادگیری
-
- توسعه فردی و دیگران
-
- هدایت پیشرفت، نوآوری و تغییر
-
- هدایت مدیریت مدرسه
- مشارکت و کار با جامعه (مؤسسه استرالیایی تدریس و رهبری مدرسه، ۲۰۱۱).
استان آلبرتا در کانادا نیز با تبیین ۷ بعد رهبران آموزشی مدارس خود، راههای ترقی و پیشرفت آن را بررسی نموده است (آموزش و پرورش آلبرتا[۲۲]، ۲۰۰۹).
پنج حوزه کلیدی استانداردهای ملی ایرلند شمالی برای رهبری مدرسه عبارتاند از:
-
- رهبری استراتژیک
-
- رهبری تدریس و یادگیری
-
- رهبری سازمان
-
- رهبری مردم
- رهبری در جامعه
واحد آموزش منطقهای ایرلند شمالی بعد از تعریف هرکدام از این حوزه ها اقدام به تبیین استانداردها درک و دانش، و مهارتهای موردنیاز برای رسیدن به آن میکند (واحد آموزش منطقهای ایرلند شمالی[۲۳]، ۲۰۰۸).
از طرفی دیگر، کشورهای اروپایی ازجمله آلمان هم تلاشهایی برای استانداردسازی مدیران مدارس انجام دادهاند و بهترین استانداردهای آموزشی را با توجه به شرایط خاص هر مؤسسه آموزشی تعریف نمودند. بهموجب این طرحها سطح دانش و عملکرد که از مؤلفههای مهم آموزشیاند، که به طور منظم مورد آزمایش قرار میگیرند و بخش مهمی از این سنجش مربوط به مدیران نظام آموزشی و بررسی دقیق استانداردهای سهگانه آن ها یعنی (دانش، رفتار و عملکرد) است (خنیفر، ۱۳۸۴).
متأسفانه در ایران در این زمینه فعالیت چندانی صورت نپذیرفته است. بهغیراز رساله دکتری فانی (۱۳۷۵) و خواجهای (۱۳۸۰) که مهارتها و صلاحیتهای مدیران آموزشی را بررسی میکند، مقالات افرادی چون برزگر (۱۳۷۷) و قورچیان و محمودی (۱۳۸۳) نیز نگارش یافتهاند که به ویژگیهای مدیران مدارس و استانداردهای عملکردی ایشان پرداخته است (خنیفر، جندقی و عبدالحسینی، ۱۳۸۶ و قورچیان و محمودی، ۱۳۸۳).
قورچیان و محمودی (۱۳۸۳) طیف بسیاری از استانداردهای مدیران مدارس راهنمایی را در ۶ مؤلفه زیر به دست آوردهاند:
هرکدام از ۶ مؤلفه بیانشده شامل زیر مؤلفههای مرتبط با خود است:
-
- اخلاق (ارزشها)
-
- وظایف
-
- مهارتها
-
- عملکرد (حصول نتیجه)
-
- ویژگیها
- نقشها
خنیفر، جندقی و عبدالحسینی (۱۳۸۶) نیز با مقالهای تحت عنوان «شناسایی و تدوین استانداردهای علمی و عملکردی مدیران آموزشی مدارس متوسطه شهر تهران و ارائه الگوی مناسب» مؤلفههای استانداردهای مدیران مدارس متوسطه را در دو بعد دانش و عملکرد در گروههای زیر تعریف کردهاند:
-
- برنامهریزی
-
- سازماندهی
-
- بسیج امکانات و منابع
-
- هدایت و رهبری
-
- تصمیمگیری
-
- نوآوری و خلاقیت
-
- ارتباطات