فایل های مقالات و پروژه ها – قسمت 27 – 3
-
- ۱ . منکر آن هست که با سکوت یا رها کردن وی دعوی را، نزاع پایان نمییابد، زیرا مدّعی هنوز وجود دارد و یا منکر کسی است که قولش با اصل و ظاهر نیز مطابق باشد(شهید ثانی، ۱۳۸۴، ج۵ : ۱۷۶). ↑
-
- ۱٫قاعده استیمان: انسانی که امین هست، قول امین مورد قبول هست حتی میگویند: لیس علی الاَمین الّا الیمین و نیز الاَمین لا یضمن. ↑
-
- ۱٫اهلیت یعنی شایستگی دارا شدن حقوق و تکالیف و اجرا و انجام آن ها، که شامل بلوغ، عقل و رشد میباشد. ↑
-
- ۱٫ سمعت علیاً یقول لشریح… ثمّ واس بین المسلمین بوجهک و منطقک و مجلسک حتی لا یطمع قریبک فی حیفک و لا یاس عدّوک من عدلک. ↑
-
- ۲٫ قال امیر المومنین: «من ابتلی بالقضا فلیواس بینهم فی الاشاره و فی النظره و فی المجلس. ↑
-
- ۱٫ وَ رُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ یُشْهِدُنِی عَلَى الشَّهَادَهِ فَأَعْرِفُ خَطِّی وَ خَاتَمِی وَ لَا أَذْکُرُ مِنَ الْبَاقِی قَلِیلًا وَ لَا کَثِیراً فَقَالَ إِذَا کَانَ صَاحِبُکَ ثِقَهً وَ مَعَکَ رَجُلٌ ثِقَهٌ فَاشْهَدْ لَهُ. ↑
-
- ۱٫به این معنی که کسی در دعوا یا مرافعه حضور داشته و کاملاً صحنه را زیر نظر داشته است. ↑
-
- ۲٫بمعنی ادای شهادت نسبت به مشاهدات خود در نزد حاکم میباشد. ↑
-
- ۱٫قال عبد الله بن سنان: قلت لأبی عبد الله (ع): ما یرد من الشهود؟ فقال: الظنین و المتهم، قلت: فالفاسق و الخائن قال: ذلک یدخل فی الظنین» و سأله (ع) أیضا سلیمان بن خالد عن الذی یرد من الشهود، فقال: الظنین و الخصم، قلت: فالفاسق و الخائن، قال:کل هذا یدخل فی الظنین. ↑
-
- ۲٫مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَمْ تَجُزْ شَهَادَهُ الصَّبِیِّ وَ لَا خَصْمٍ وَ لَا مُتَّهَمٍ وَ لَا ظَنِینٍ. ↑
-
- ۱ .استظهار در باب فقه معانی گوناگونی دارد، اما در باب قضا بمعنای «چیرگی» آمده است. فی المثل در جواهر آمده: بر قاضی جایز نیست که به یکی از دو طرف دعوی چیزی تلقین کند که موجب استظهار وی بر طرف دیگر شود(نجفی، ۱۴۰۴، ج۴۰: ۱۴۴). ↑
-
- ۱٫هرگاه مدعی پس از قسم مدعی علیه و سقوط دعوا به مالی از اموال مدعی علیه دست یابد حرام است که آن را بردارد. ↑
-
- ۱٫ إذا رضی صاحب الحق به یمین المنکرلحقه، فاستحلفه فحلف أن لاحق له قبله، ذهبت الیمین بحق المدعی، فلا دعوی له. قلت له: و إن کانت علیه بیّنه عادله؟ قال: نعم، و إن قام بعد ما استحلفه بالله خمسین قسامه ما کان له، و کانت الیمین قد أبطلت کل ما ادعاه قبله، ممّا قد استحلفه علیه. ↑
-
- ۱٫یعنی دلیل انسداد در صورت وجود چهار مقدمه، نتیجهاش حکم عقل خواهد بود به لزوم عمل کردن به آنچه ظنّ در احکام بر آن دلالت کردهاست. هر ظنّی که باشد مگر ظنّی به نحو قطعی عدم جواز عمل کردن به آن ثابت شده است(مظفر، ۱۳۸۲، ج۲: ۵۹). ↑
-
- ۱٫پیوست بودن قسمتی از بنا به قسمت دیگر چنان که آجرها با یکدیگر به صورت قفل و بست ساخته شده باشند. ↑
-
- ۱٫قُلْتُ لَا أَکَادُ أَصِلُ إِلَیْکَ أَسْأَلُکَ- عَنْ کُلِّ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی- أَ فَیُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَهٌ- آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی فَقَالَ نَعَمْ. ↑
-
- ۱٫سمعت علیاً یقول لشریح:… ثمّ واسِ بین المسلمین بوجهک و منطقک و مجلسک حتّی لایطمع قریبک فی حیفک ولاییأس عدوّک من عدلک. ↑