1-4- اهداف تحقیق
این تحقیق با هدف تعیین رتبه تحرک صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با بهره گرفتن از شاخص های به دست آمده از روش رنجیره ماکوف انجام گرفته است؛ اینکه بنگاههای حاضر در هر صنعت، از سال 1382 طی یازده سال، سهم فروش خود را به چه میزان تغییر دادهاند، که به این معناست که اندازه بنگاه چگونه تغییر می کند؟ بنگاه رشد کرده، ثابت مانده یا دچار رکود شده است، که در حقیقت میزان تحرک با تغییر در وضعیتهای تعیین شده، ارتباط مستقیم دارد. در مسیر رسیدن به این هدف تغییرات ساختاری و میزان رقابتپذیری صنایع نیز مشخص می شود.
1-5- معرفی مدل و روش برآورد آن
1-5-1- زنجیره مارکوف
مدل مورد استفاده در این پژوهش مدل زنجیره مارکوف میباشد. بانی زنجیره مارکوف، ریاضیدان روسی، آندره آندرویچ مارکوف (1856-1922) است، که در طول زندگی پربار خود تحقیقات عمیقی در شاخه های مختلف ریاضی از جمله احتمال داشته است. هدف زنجیره مارکوف مطالعه فرایندهایی است که اگر حالت فعلی معلوم باشد، آینده فرایند مستقل از گذشته آن است که در طبیعت، ریاضی و علوم اجتماعی مثالهای بسیاری با چنین ویژگی وجود دارند. به عبارت دیگر یک سیستم ریاضی است که در آن انتقال از یک حالت به حالت دیگر صورت میگیرد که البته تعداد این حالات قابل شمارش است. زنجیره مارکوف یک فرایند تصادفی بدون حافظه است بدین معنی که توزیع احتمال شرطی حالت بعد تنها به حالت فعلی بستگی دارد و به وقایع قبل از آن وابسته نیست. این نوع بدون حافظه بودن خاصیت مارکوف نام دارد (قهرمانی، 1390: 700).
تغییرات حالات سیستم را انتقال و احتمالهایی که به این تغییر حالتها نسبت داده میشوند را احتمال انتقال مینامند و این احتمالات در ماتریسی گردآوری میشوند که آن را ماتریس احتمال انتقالات مینامند. در نظریه ماتریسها اگر تمام عناصر ماتریسی نامنفی و مجموع عناصر هر سطر برابر یک باشد، آن ماتریس را ماتریس مارکوف میگویند؛ علت آن است که بر حسب این ماتریسها میتوانیم یک فضای نمونه بسازیم به طوری که عناصر ماتریس، احتمالهای تغییر وضعیت تمام پیشامدهای فضای نمونه باشد. Pn ماتریس احتمال انتقالات در مرحله n است( قهرمانی، 1390: 711).
1-5-2- حالت پایدار[4] زنجیره مارکوف
برای بعضی از زنجیرههای مارکوف، پس از تعداد زیادی تغییر وضعیت احتمال رسیدن زنجیره به یک وضیت خاص مستقل از وضعیت اولیه وجود دارد(قهرمانی، 1390: 738). در بحث زنجیره مارکوف، زنجیرهای وضعیت پایدار دارد که یک بردار وجود داشته باشد به طوری که ماتریس انتقال P در تساوی زیر صدق کند.:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(2)
این بردار وضعیت پایدار، نشاندهنده توزیع متغیر تصادفی در بلند مدت است ( دبلدی و اسونگ[5]، 2011: 104) و این بدان معناست که احتمال انتقالات پس این تغییر نخواهد کرد.
1-5-3- شاخص های تحرک
هدف شاخص های تحرک وزن دادن به مقدار و اهمیت عناصر قطر اصلی ماتریس انتقال است و همچنین امکان رتبه بندی متفاوت ماتریسهای انتقال از لحاظ تحرک را آسان می کنند.اگر p ماتریس انتقال باشد و بخواهیم شاخص های تحرک را به عنوان یک اسکالر واقعی پیوسته تعریف کنیم، تابع) M(0 را به صورت زیر ارزشگذاری میکنیم:
شاخص تحرک تابعی از احتمال انتقال، M(p) ، است که ماتریس انتقال ،P ، را به یک عدد[6] ترسیم می کند(گویک، 1986: 1408).
1-6- سوالات تحقیق
1- بيشترین احتمال برای هر بنگاه حفظ وضعيت جاری است یا تغییر آن ؟
2- آیا صنایعی که تمرکز بيشتری دارند از پویایی صنعتی(تحرک) کمتری برخوردار میباشند؟
1-7- نوع مطالعه
مطالعه از نوع اسنادی و کتابخانهای می باشد.
1-8- جامعه آماری
صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که دارای حداقل دو بنگاه ماندگار در سالهای 1382 تا 1392 میباشند. (صنایعی که حداقل دو بنگاه آنها در تمام طول سالهای مورد مطالعه در بورس باقی مانده باشند)
1-9- ابزارهای مورداستفاده در تحقیق
جهت برآورد مدل و محاسبات، نرمافزارهای Excel 2007 , Mathmatica 8 ،Stata 11 مورد استفاده قرار گرفتهاند.
1-10- روش گردآوری داده ها
در این پژوهش، داده ها از صورتهای مالی شرکتها جمع آوری شده است.
1-11- کاربرد نتایج
با رتبه بندی صنایع بر اساس شاخص های تحرک، میزان نسبی تحرک و رقابتپذیری صنایع مشخص خواهد شد. رتبه اول به پرتحرکترین(پویاترین) صنعت اختصاص مییابد که نشان میدهد، بنگاههای این صنعت دارای بیشترین تغییر اندازه و در نتیجه بیشترین پویایی و رقابتپذیری بوده اند. به ترتیب میزان شاخص تحرک بنگاهها رتبه های پایینتر میگیرند؛ تفکیک شدن صنایع رقابتی و انحصاری به صورت نسبی، راهنمای مناسبی جهت شناخت و مقایسه صنایع برای دولت، سياستگذاران و اقتصاددانان در تدوین و ارائه سياستها میباشد.
1-12- چارچوب تحقیق
این پژوهش در پنج فصل گردآوری شده است؛ در فصل نخست کلیات تحقیق، اهمیت، هدف و سوالاتی که در جستجوی پاسخ به آنها هستیم بیان شده است. در فصل دوم به ارائه مطالعات داخلی و خارجی انجام گرفته حول این موضوع پرداختهایم. فصل سوم شامل مبانی نظری، تئوریهای موجود و نکات زمینهای لازم برای تفهیم موضوع میباشد. در فصل چهارم الگو و نتایج حاصل از تخمین و تحلیل این نتایج مکتوب گردیده است. نتایج و تحلیل آنها در فصل پنجم جمعآوری شده اند.
فصل دوم
مروری بر مطالعات انجام شده
2-1- مقدمه
در این فصل به مرور مطالعاتی در مورد ساختار بازار و تغییر ساختار بازار میپردازیم. بررسی ساختار بازار در یک نقطه از زمان مربوط به حالت ایستا است و ساختار و تغییر ساختار بازار در بازهای از زمان در حوزه پویای صنعت بررسی میگردد. اکثر مطالعات انجام شده به خصوص در ایران در حالت ایستا بوده و در نتیجه به بررسی تمرکز با بهره گرفتن از شاخص های تمرکز پرداختهاند و در نزدیکترین مطالعات انجام شده تغییرات شاخص تمرکز و مدل پویای تمرکز را طی زمان مورد مطالعه قرار دادهاند. اما ما در بحث خود به بررسی پویایی صنعت که تغییر در ساختار آن تعریف می شود، با بهره گرفتن از شاخص تحرک خواهیم پرداخت. با نگاهی به کشورهای توسعه یافته لزوم توجه و طرح مباحث مربوط به اقتصاد صنعتی همچون تمرکز و تحرک را درمییابیم .با ظهور بنگاههای بزرگ و انحصاری در بخشهایی از صنایع ایالات متحده، در اوایل دهه 1930 برای نخستین بار با هدف بررسی وجود تمرکز در تعداد زیادی از صنایع کارخانهای کشور اطلاعات آماری جمعآوری و طبقه بندی شد. در سال 1935 چگونگی درجه تمرکز چند صد صنعت کارخانهای ایالات متحده جمعآوری شد و در اختیار مقامات اداره آمار این کشور قرار گرفت که اهمیت کاربردی شاخص تمرکز را بیش از پیش نمایان کرد. کاربرد شاخص ها کمی بعد در انگستان و به مرور زمان در همه کشورهای صنعتی، متداول گردید. حتی در سال 1964، در هندوستان نیز کمسیون بررسی انحصارات، نسبت تمرکز محاسبه شد. ادلمن از جمله اولین محققان که به مطالعه و بررسی تمرکز، تحرک و گردش مالی بین صنایع پرداخت بود و پس از او محققان زیادی به تحرک و در حقیقت گذر زمان و تغییر بنگاهها و اندازه آنها توجه نشان دادند. سنجش و ارزیابی درجه رقابت و انحصارو تعیین ساختار بازار مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است، اقتصاددانان بزرگی مانند” کلارک، گروسکی، لیونز، ساتن، ……” [7] که در زمینه اقتصاد صنعتی و به طور خاص مبحث تمرکز، شاخص ها و بررسی ساختار بازار مطالعات بسیاری انجام دادند و یافتههای آنها اساس بسیاری از پژوشها قرار گرفته است و در ادامه بحث تمرکز با توجه به تغییر بنگاهها، اندازه آنها وساختار صنایع بحث پویایی و شاخص های تحرک مطرح گردید. با توجه به این که پایه مبحث مورد مطالعه ما تمرکز است، ما به مطالعاتی که به تنهایی در این زمینه مطالعه شده است نیز خواهیم پرداخت.
2-2- مطالعات خارجی
ادلمن[8](1958) در مقالهای به نام ” یک تحلیل تصادفی از توزیع بنگاهها” به مطالعه درباره تمرکز، تحرک و گردش مالی بین بزرگترین شرکتهای آمریکا پرداخت. وی در این مطالعه نشان میدهد که توزیع تعادلی اندازه شرکتها در داخل یک صنعت بر اساس این فرض است که، الگوی رشد شرکت، یک فرایند تصادفی وابسته به اندازه، با احتمال ثابت در زمان است. با بهره گرفتن از اندازه شرکتهای بزرگ به عنوان تعیینکننده توزیع اندازه شرکتها از ماتریس انتقال زنجیرهی مارکوف به منظور توصیف تحولات در توزیع اندازه شرکتها ، طی زمان، در صنعت مورد نظر استفاده کرد. او صنعت فولاد آمریکا متشکل از پنج بنگاه غالب را طی دوره 1939-1929 و 1956-1945را تجزیه و تحلیل نمود. ادلمن ارزش پولی (دلاری) کل دارایی های شرکت را به عنوان شاخص اندازه شرکتها در نظر گرفت، که آن را به هفت محدوده گسسته تقسیم کرد. او نتیجه میگیرد:
1- بیشترین احتمال برای هر شرکت باقی ماندن در همان کلاس است.
2- شرکتهایی که باقی میمانند معمولاً در همسایههایشان تحرک می کنند (یا یک کلاس پایین یا یک کلاس بالا میروند)
3- ورود بنگاههای جدید به دو سطح پایین دارایی است. (بنگاههای جدید به پایینترین سطحها وارد میشوند)
استون براکر[9] (1979) در مقالهای تحت عنوان ” گردش مالی و تحرک بین 100 بنگاه بزرگ: یک به روز رسانی” به بررسی درجه تحرک در شرکتهای بزرگ و توانایی آنها برای حفظ موقعیت خود در طول زمان پرداخت. او از ضریب همبستگی رتبه به عنوان شاخص تحرک استفاده کرد و دریافت که سطح تمرکز کل، طی زمان در حال افزایش است و همچنین هر اندازه گیری آماری از گردش مالی یا تحرک که از اواخر 1920 صورت گرفته است باثبات بوده است.
لوی[10] (1985)، در مطالعه ای تحت عنوان ” تعیین پویایی تمرکز صنعتی” در سالهای 1973-1962، تغییر تمرکز و ضریب تعدیل جزیی را برای صنایع ایالت متحده با بهره گرفتن از روش مقطعی و با بهره گیری از شاخص نسبت تمرکز 4 بنگاهی، مورد بررسی قرار داد. این ضریب، سرعت تعدیل تمرکز به سمت تمرکز بلندمدت را نشان میدهد که در صورت یک شدن، تعدیل کامل و اگر بین صفر و یک باشد، حاکی از تعدیل ناقص است. لوی این ضریب را 43/0 به دست آورد که تعدیل ناقص را نشان میدهد.
گویک و مارشال[11] (1986) در پژوهش خود ” شاخص های تحرک در زنجیره مارکوف در زمان پیوسته “، به بیان تعریف و کاربرد زنجیره مارکوف و ماتریس انتقال پرداختند و شاخص های تحرک به دست آمده از این روش و معیارهایی که شاخص ها باید با آن سازگار باشند را بررسی کردند. به این نتیجه رسیدند که شاخص های تحرک به دست آمده از ماتریسهای انتقال با مقادیر ویژه منطقی و نامنفی هیچ ناسازگاری با معیارهای تعریف شده ندارند و تمام ناسازگاریهای موجود نیز در بلندمدت و زمان پیوسته بر طرف می شود. آنها زنجیره مارکوف برای زمان که گسسته تصریح شده بود را با مدل زمان پیوسته گسترش دادند.
ديون، رابرتس و ساموئلسون[12] (1998)، در مطالهای با عنوان “رشد و خروج بنگاههاي توليدي آمريكا” ، به بررسي رشد بنگاه و احتمال خروج آن براي بيش از 200 هزار بنگاه وارد شده در بخش صنايع توليدي آمريكا طي سال هاي 1967 تا 1977 پرداختند. متغيرهاي توضيحي به كار رفته در اين مطالعه سن بنگاه كه بر اساس آن بنگاهها در سه دستهی 5-1 سال، 10-6 سال، 15-11 سال تقسیم بندی شده اند. اندازه فعلي بنگاهها در پنج دستهی 19-5 نفر، 40-20 نفر،99-50 نفر، 249- 100نفر و بیشتر از 250 نفر در نظر گرفته شده ، اندازه اوليه بنگاهها (مقايسهی اندازه بنگاهها پس از يك سال كه به سه وضعيت عدم تغيير اندازه اوليه، بزرگتر شدن اندازه اوليه بعد از يك سال و در نهايت كوچكتر شدن اندازه اوليه بنگاه پس از يك سال)، و مالكيت تحت دو مقولهی بنگاههاي تك كارخانه اي [13] و بنگاههاي چند كارخانه اي[14] مدنظر نويسندگان اين مطالعه بوده است. ديون و همكاران براي تخمين متغيرهاي اشاره شده بر احتمال خروج از روش حداقل مربعات وزني[15] استفاده كردهاند. آنها به اين نتيجه رسيدهاند كه اولاً رابطه بين رشد و اندازه بنگاهها به صورت U شكل بوده، به طوري كه رشد در ابتدا با افزايش اندازه،كاهش و سپس افزايش داشته و با افزايش رشد، احتمال خروج بنگاه كاهش يافته است. اين مطالعه هم چنين نشان داده است كه بنگاههاي كوچك نسبت به بنگاههاي بزرگ با احتمال بقاي كمتري روبرو هستند. علاوه بر آن، با بزرگتر شدن اندازه اوليهی بنگاه احتمال بقاي بنگاه بيشتر است و در نهايت بنگاههاي تك كارخانهاي از احتمال بقاي كمتري نسبت به بنگاههاي چند كارخانهاي برخوردار مي باشند.
هنلی[16] (1994)، در مقاله خود به نام ” عدم تمرکز صنعتی در صنایع کارخانهای بریتانیا و ایرلند (UK) از سال 1980 ” ضریب تعدیل جزیی را برای دوره هفت ساله 1980-1987 برای صنایع محاسبه کرد و آن را 35/0 به دست آورد. او در این مطالعه از شاخص هرفیندال برای شاخص تمرکز استفاده کرد.
بالدوین وگروسکی[17] (1994) در مقالهای تحت عنوان” شاخص های تمرکز و تحرک در بخش صنایع کارخانهای کانادا ” شاخص های تحرک و تمرکز را تفکیک نمودند، به طوری که شاخص های تحرک برای اندازه گیری مستقیم شدت رقابت و شاخص های تمرکز و ساختار بازار را برای اندازه گیری غیر مستقیم آن، تعریف کردند. از شاخص نسبت تمرکز و شاخص ناپایداری برای صنایع کارخانهای کانادا استفاده کردند و دریافتند که تمرکز ثابت باقی مانده است ولی تحرک درون آنها زیاد بوده است. این شاخص ناپایداری کل تغییر در بازار را به وسیله جمع کردن سهام بازار بنگاههای وارد و خارج شده اندازه گیری می شود( افزایش و کاهش سهم بازار به دلیل رونق و رکود است).
آودريچ و محمود[18](1994)، در مطالعهاي با عنوان ” بقاي بنگاههاي جديد: نتايج جديد با بهره گرفتن از تابع مخاطره” علاوه بر متغيرهاي خاص بنگاه مانند اندازه بنگاه در زمان ورود و مالكيت، متغيرهاي حاشيهی سود، نرخ رشد صنعت، شدت سرمايهی صنعت، نرخ نوآوري كل و نرخ نوآوري بنگاههاي كوچك ويژگيهاي صنعتي[19] اين مطالعه را تشكيل مي دهند، اين درحالي است كه ویژگیهای محیطی[20] (متغيرهاي كلان ) این مطالعه شامل نرخ بيكاري، نرخ بهره ی واقعي و دستمزد بوده اند كه به عنوان متغيرهاي توضيحي در اين پژوهش مورد استفاده قرار گرفتهاند. اين مطالعه به بررسي بيش از 12000 بنگاه توليدي جديدالورود صنايع آمريكا در سال 1976 پرداخته و دوره حيات آن ها را طي يك دهه(تا سال 1986) تحليل كرده است. آودريچ و محمود براي تخمين متغيرهاي مذكور بر دوره حيات بنگاههاي جديدالورود از مدل مخاطرهی نسبي كاكس[21] استفاده كردهاند. آنها پس از بررسي اين متغيرها بر دوره حيات بنگاههاي جديدالورود به اين نتيجه رسيدهاند كه احتمال بقا با اندازه بنگاه در زمان ورود بنگاه، رشد صنعت، نرخ نوآوري بنگاههاي كوچك، نرخ بهرهی واقعي و دستمزد رابطه مثبت و معني داري داشته، به طوري كه ورود با اندازه بزرگ و ورود در صنعتي كه از رشد بالايي برخوردار بوده، همچنين نرخ بهرهی واقعي و دستمزد بالا احتمال بقاي بنگاه را افزايش مي دهد. همچنين آنها در اين مطالعه به اين نتيجه رسيدهاند كه مالكيت، شدت سرمايهی صنعت، حاشيهی سود و نرخ بيكاري با احتمال بقاي بنگاههاي جديدالورود رابطه منفي دارد.
کمیناردیز و فرهبد[22] (1995) با بروزرسانی تحقیق استون براکر (تکرار آن برای دوره جدید) در مقالهای تحت عنوان ” روند اخیر در تمرکز، تحرک، گردش مالی در بنگاههای بزرگ آمریکا ” نشان می دهند که این نتیجه هنوز هم صادق است (تحرک با ثبات). آنها نیز ضریب همبستگی رتبه را شاخص تحرک قرار دادند.
دیوچ وسیلبر[23] (1995) در تحقیقات خود به عنوان ” اندازه ایستای تمرکز کل در مقابل اندزه پویا ” روش جدید و یک اندازه گیری جایگزین برای تمرکز پیشنهاد دادند که با در نظر گرفتن تغییرات در رتبهی شرکتها قابل تجزیه و تحلیل بود. با بهره گرفتن از این اندازه گیری آنها دریافتند که هیچ افزایش قابل توجهی در تمرکز بین شرکتها در دوره 1990-1976رخ نداده است.
متا و پرتوگال[24] (1995) در مطالعه ” دوره حيات بنگاههاي جديد”، با هدف بررسي دوره حيات بنگاههاي جديدالورود سال 1983 كه در صنايع توليدي پرتغال وارد شده اند، با بهره گرفتن از دادههاي موجود براي 3169 بنگاه جديد در اين سال و پيگيري آنها طي دورهاي پنج ساله(تا 1987) عوامل مؤثر بر دوره حيات آنها را به دو دستهی ويژگيهاي بنگاه و ويژگيهاي صنعت تقسيمبندي كردهاند. در بخش ويژگيهاي بنگاه از چهار متغير اندازه بنگاه در زمان ورود( لگاريتم اشتغال در بنگاه در زمان ورود)، مالكيت(تعداد كارخانههاي ايجاد شده توسط بنگاه در صنعت)، ورود(لگاريتم تعداد بنگاههاي جديد به صنعت)، اندازه وارد شوندگان(لگاريتم اشتغال بنگاههاي جديد در صنعت) استفاده شده، اين در حالي است كه متغيرهاي اندازه اقتصادي (لگاريتم تعداد بنگاه در صنعت)، اندازه بهينهی صنعت (لگاريتم نيمهی بزرگتر بنگاهها از متوسط تمرکز (شاخص هرفيندال) و مقياس زير ظرفيت( نسبت اشتغال صنعت در بنگاههاي كوچكتر از حداقل) ويژگيهاي صنعت را در اين مطالعه تشكيل مي دهند. متا و پرتوگال، براي تخمين تأثير متغيرهاي مذكور بر دوره حيات بنگاههاي جديدالورود از مدل مخاطره نسبي كاكس استفاده كردهاند. آنها با بهره گرفتن از اين مدل و متغيرهاي موجود نشان دادهاند كه شكست بنگاه به طور معكوس با اندازه بنگاه، تعداد كارخانههايي كه توسط بنگاه ايجاد مي شود و نرخ رشد صنعت در ارتباط است.
بررسي بقاي بنگاههاي جديد در مطالعه ننونن و ليتونن[25] (1998) انجام پذيرفته و در اين مطالعه تأثير سطح تحصيلات و مهارت شاغلان بر چرخهی فعاليت بنگاههاي اقتصادي – كه ميتوان از آن به عنوان دوره حيات بنگاه ياد كرد- سنجيده شده است. انتظار بر آن است تا با افزايش سطح تحصيلات و مهارت شاغلان بازدهي و كيفيت محصول و در نتيجه موفقيت يك بنگاه -كه چرخه ی فعاليت يا دوره حيات نمودي از آن تلقي مي شود- افزايش يابد.
رتنایک[26] (1999) در مقالهای تحت عنوان ” تمرکز صنعتی و رقابت در مورد کشور نیوزلند ” تغییرات تمرکز صنعتی 109 نمونه از صنایع کارخانهای نیوزلند در سطح کدهای پنج رقمی و برای دوره 1976-1991 را ارزیابی کرد. او از شاخص های هرفیندال و CR4 را مورد استفاده نمود که ساختار صنایع نیوزلند را متمرکزتر از سایر کشورها نشان داد؛ هر چند به دلیل تلاشهایی که در گذشته برای افزایش و تسهیل رقابت داخلی انجام گرفته است، به طور واضح در طول زمان تمرکز صنعتی، یک روند نزولی داشته است. بررسی این فرضیه که، صرفههای ناشی از مقیاس یک عامل مهم تمرکز است را تایید می کند .