۲) بررسی قواعد فقهی مورد توجّه علاّمهی جعفری
۳) بررسی تفاوت دیدگاههای فقهی علاّمهی جعفری با سایر فقها
۱-۲) ضرورت و اهمّیت تحقیق
فقه، امروز علاوه بر چالش با طیف شش ضلعی فقه ستیزان (ملحدان دین ستیز، عرف گرایان شریعت گریز، اباحی طلبان بیمبالات، سیاسیون لیبرال، متنسّکان اقلیگرا، صوفی مآبان مسلکی) با دو آفت و عارضهی افراطی و تفریطی اساسی مواجه است.
۱) ظهور بی مبالاتی علمی و رواج اظهارات و افتائات فارغ از دغدغه ی منطق و مبنا
۲)فقر جرأت علمی و سیطره ی نوعی انعطال و انسداد پنهان بر فن و فعل اجتهاد
جایگزینی اصطیاد مشرب مدار به جای اجتهاد منطق محور، تلاش برای بومیسازی و شرع اندود کردن نظرات و نظامّات وارداتی غربی، اصرار بر اصالـت الحذف و اقلی گرایی در قلمرو شریعت، سیاستزدگی و افتائات حزبی، اصالـت التّجدّد، روشنفکرزدگی، شاذگرایی، اصرار بر تکثّر و تکثیر آراء، بدعت گذاری به جای بدیعپردازی، رواج فقه ژرنالیستی، مظاهر عارضهی نخست است. انعطال اجتهاد و نوآوری در حوزهی فقه علمی (عقاید) و در بخش عمده فقه عملی (احکام اجتماعی سیاسی، و، اخلاق و تربیت) بسندگی به تفقه در فقه فردی و پرهیز از اجتهاد در «اجتهاد» همچنین محدود انگاشتن (دست کم محدود کردن) کاربرد قرآن، سنّت فعلی، فطرت و عقل و عدم اعتنای درخور به نقش اصل عدالت مداری تکوین و تشریع، نیز غفلت از خصلت جامعنگری، جامعهگرایی و دولت پردازی اسلام و نکات بسیار دیگر در استنباط، نشانههای عارضه «انسداد اجتهاد» است. فقه در کنار اخلاق، «نظام نامه ی چگونه زیستن» مؤمنان را شکل میدهد؛ در عهد ما فقه اسلامی، به خاطر حضور کارساز خود در صحنهی تدبیر حیات جمعی مسلمانان بهویژه مردم ایران از منزلت و موقعیت ویژهای برخوردار گشتهاست، و این امر، اینک از سویی فقه و علوم فقهی را در معرض چالشها و چند و چونهای بسیار نهاده و گروهها یا کسانی را، هرچند به دواعی متفاوت، به تنقید و تنقیص فقه و حقوق اسلامی واداشته است، و از دیگرسو(و طبعاً) مسئولیت فقیهان و حقوقپژوهان را در ژرفایش، گسترش و بازپیراست علوم فقهی و نظام حقوقی اسلام صدچندان ساخته است. از طرفی دیدگاههای حکیمانهی علاّمهی جعفری در زمینه فقه میتواند بنا به ضرورت توجّه به فقه به عنوان یکی از ضروریّات تربیت دینی مثمر ثمر باشد. از اینرو این پژوهش سعی دارد به بررسی فقه از دیدگاه علاّمهی جعفری بپردازد و دیدگاههای فقهی وفلسفی وعرفانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار دهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۱-۴)پیشینه ی تحقیق
در زمینهی فقه تاکنون تحقیق جامعی صورت نگرفته و اگر بحثی مطرح شده بیشتر به صورت بیان دیدگاهها بوده یا به صورت گزارش امّا از دیدگاههای فلسفی، علمی، انسان شناسی ودیگر مباحث پژو هش ها انجام شده که برخی ازآنها عبارتند از:
۱)علی ربّانی (۱۳۹۰) پژوهشی تحت عنوان«بررسی مباحث کلامی علاّمهی جعفری و برتراند راسل » انجام داده که در این پژوهش ضمن بررسی تفاوت دیدگاههای این دو در نهایت اشاره میکند به ویژگیهای مشترک دو متفکّر و فیلسوف نامبردار و توجّه و اهتمامی که آنان به مقولههای مختلف در زمینهی فلسفه، مذهب و انسانشناسی دارند به عبارت دیگر، پژوهش فلسفی در زمینهی انسان و مذهب در آثار این دو فیلسوف غرب و شرق جایگاه برجستهای را بهخود اختصاص داده است. با این تفاوت که پژوهشهای لرد راسل در این باره مبتنی بر فلسفه شکّاکیت و الحاد است، ولی تحقیقات استاد جعفری از فلسفه الهی الهام گرفته است، و این امر سبب تفاوت دیدگاه آن دو در اینگونه مسایل گردیده است؛ تفاوتی که استاد جعفری را در جایگاه منتقد افکار و اندیشههای راسل نشانده است.
۲)صالح افشار تویسرکانی(۱۳۹۰)پژوهش تحت عنوان«امام حسین از دیدگاه علاّمه جعفری» انجام داده که اشاره میکند استاد علاّمهی جعفری همواره بر توجّه داشتن به اهمّیت حادثه ی عاشورا اصرار میورزید. از آن جهت که این حادثه، تابلویی ماندگار برای بشریت به یادگار نهاد که ارزشهای انسانی در متن آن به زیبایی به نمایش درآمد. این حادثه به بهترین شکل، قابلیّت انسان را در گرفتار آمدن به درجهی حضیض سقوط و استعداد او را در اوج گرفتن به درجهی رفیع صعود، برای همهی آیندگان نمایاند. عاشورا برجستهترین صحنهی نمایش حضور خدای تعالی در زندگی انسان بود. حادثه ی عاشورا در نگاه علاّمه آنچنان است که میتواند تکیه گاه و پشتوانهی اخلاق ابنای بشر قرار گیرد. میتوان در آینهی عاشورا تفسیر عظمت حیات انسان را به تماشا نشست. در نهایت اشاره میکند که اگر چه داستان کربلا دلخراشترین حادثههاست، امّا استراتژیترین حادثه نیز به شمار میرود. به این دلیل که نکات مهمّ این داستان، قابل مقایسه با هیچ یک از حادثههای بشریت درطول تاریخ نیست. چرا که تماماً آگاهانه و با اختیار صورت پذیرفته است.
۳)علی نوروزی و زهره متقی(۱۳۹۰) پژوهشی تحت عنوان «زیبا شناسی از منظر علاّمهی جعفری و پیامدهای تربیتی آن » انجام داده اند. در این پژوهش اشاره شده که «زیبایی شناسی و هنر» یکی از نمودها و جلوههای بسیار شگفت انگیز و سازندهی حیات بشری و مهم تر از آن، قلمرو یا حیطه ی مشخصی است که جهان در آن تفسیر میگردد. در حالی که تقریباً تمام افراد جامعه میپذیرند یکی از اهداف تعلیم و تربیت، آشنا کردن دانش آموزان با هنر و ارائه فهمی از آن، ایجاد حس زیبایی شناختی علمی، و پرورش خلاقیت هنری است و یکی از مسایل مهمّ تعلیم و تربیت چگونگی توجّه به بعد وجودی انسان در گرایش به زیبایی است، با این حال، در اولویت بندی های معاصر نظام های تعلیم و تربیت، زیبایی شناختی در مقام عمل، در رتبهی پایینتری قرار دارد و در نتیجه، در نظام تعلیم و تربیت در زمینه ی هنر به طور خاص نیز دیدگاهی صحیح ارائه نگردیده است و آن را اغلب یک کار اضافی، ظریف، و یا تکمیلی قلمداد میکنند؛ نگرشی که با مطالعهی تاریخ تربیت، اثبات آن به راحتی امکان پذیر است. در نهایت به این نتیجه میرسد که آن چه در بحث زیبایی شناسی مورد نظر علاّمه است، شامل تمام جنبه های تعلیم و تربیت و در همهی حوزه های یادگیری می باشد و در واقع، وی کاملاً تربیت زیبایی شناختی را از تربیت هنری که شامل آموزش صرف هنر است، تفکیک و از معنای محدود خارج میکند و آن را یکی از جنبه های تربیت زیبایی شناختی میداند. آن چه علاّمه در تربیت زیبایی شناختی دنبال میکند، تربیت درک کنندگان خلاق و خودجوش است و در این درک کردن، به حالات درونی و شناخت عمیق اشاره دارد و نه صرفاً آگاهی از آنها یا درباره آنها. از این رو، با قراردادن افراد در معرض این تجربیات به شیوهی خوشایند، تجربهی پایدار و فرایند مداوم یادگیری و پیشروی در خط کمال و راه حیات معقول که علاّمه دنبال آن بود، حاصل میشود.
۴)عبدالله نصری(۱۳۹۰)پژوهشی تحت عنوان«علم وفلسفه از دیدگاه علاّمهی جعفری» انجام داده که به این مسأله اشاره کرده که علاّمهی جعفری چنین تعریفی را از قانون علمی ارائه میدهد: قانون علمی قضیهای است کلی که بیان کننده نظم موجود در عالم میباشد و تحقّق آن مشروط به مقتضیات و شرایطی است. به طور مثال قرار گرفتن زمین در مقابل خورشید که موجب روشنایی زمین میشود به جهت استمرار شرایط و مقتضیات خاصّی است. به بیان دیگر هر قانون علمی را از نظم حاکم بر روابط بین پدیده ها به دست می آوریم. قانون علمی، آن قضیّه ی کلی است که بیان کنندهی یک جریان منظّم در عالم هستی است که برای به وجود آمدنش شرایط و مقتضیاتی لازم است، به طوری که در صورت تخلف یکی از آن شرایط و مقتضیات، جریان مربوط به وجود نمیآید، در حقیقت استمرار آن شرایط و مقتضیات، موجب استمرار جریان میباشد و کلّیت قانون هم از این جا ناشی میگردد که آن امور (شرایط و مقتضیات) در حال به وجود آمدن استمرار است و به این نتیجه رسیده. از نظر علامه، همان گونه که پدیده های مادّی از دیدگاه علمی قابل شناسایی هستند، حقایق ارزشی نظیر عدالت و شرف و تکلیف و ارزش نیز میتوانند به عنوان موضوع های علمی بررسی دقیق شوند.
۵)دکتر شریف لک زایی (۱۳۸۹) پژوهشی تحت عنوان «فضاهای آزادی در اندیشهی علاّمهی جعفری» انجام داده که وی اشاره کرده آزادی، مقولهای است که شاید در منظومهی فکری بسیاری از اندیشمندان دارای تفاسیر متعدّدی باشد. لکن از دیدگاه اسلام شقوق مختلف آزادی چه در حوزهی سیاسی و چه در حوزههای فکر و اندیشه دارای تعریف و حدّ و مرز مشترکی است. علاّمهی جعفری به عنوان یکی از برجسته ترین چهره های فکری مسلمین در سالهای اخیر در کتب خود به تبیین مفهوم آزادی و ارائه حدّ و مرزها و هدف غایی آزادی انسانها پرداخته است. در نهایت به این نتیجه میرسد که علامهی جعفری به اختصار بحث آزادی سیاسی را بیان کرده و بنیاد آزادی سیاسی را که تعیین سرنوشت آزادانه و اختیارمداری انسان و فقدان سلطهی غیر بر آدمی است مورد تأکید قرار داده است. آزادی سیاسی چیزی نیست جز اینکه انسان بر فعل و انفعالات جامعه، نظام سیاسی، حاکمیّت و حاکمان جامعه تأثیرگذار باشد. در واقع، آزادی سیاسی هنگامی مصداق مییابد که آدمی بتواند در نظام سیاسی و اجتماعی ای که در آن زندگی میکند، نقش آفرینی کند و در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشد. علاّمهی جعفری اولویّت آزادی بر هرگونه سلطه ای در این نوع از آزادی را به وضوح مطرح کرده است. در واقع اگر آدمی فاقد آزادی سیاسی باشد و نتواند در سازوکار سیاسی جامعهی خود دارای نقش باشد، نسبت به عملکرد خود نیز نمیتواند پاسخ گو و مسئول باشد.
۶)اسماعیل جعفر پور (۱۳۸۷) پژوهشی تحت عنوان «سیری در اندیشه های سیاسی اجتماعی علاّمهی جعفری» انجام داده، وی به بررسی آرا و اندیشههای سیاسی علاّمهی جعفری پرداخته و وجوه اهمّیت آن هم در بازشناسی هویّت پیشین و معرّفی آرای سیاسی متفکّران مسلمان و عرضهی آنها به مراکز علمی و پژوهشی و هم در ماهیّت چنین نظریه هایی در دورهی معاصر توجّه داشته است. همچنین وی بیان می دارد که علاّمهی جعفری تأمّلات سیاسی - اجتماعی خود را در مواجه با بحرانی که به دنیای مدرن روی آورده، انجام داده و در رهایی از آن به ارائه الگوی «حیات معقول» روی آورده است که ذات آن عاری از چنین بحرآنها می باشد. در نتیجه گیری از بحث، نشان داده شده است که چگونه دستگاه فکری و فلسفی و عرفانی و شناخت شناسانه ی علاّمه در مواجه با سؤال ها و دغدغه های فکری زمانه میتواند نظم سیاسی مطلوب و معقول را ترسیم کند و انسان را از حیات مادّی و بحر آنهای ناشی از اعمال سیاست های مادّی و حیوانی و ماکیاولی نجات داده، در زندگی معنوی و سیاست معقول قرار دهد.
۷) اختر غلامی (۱۳۸۷) پژوهشی تحت عنوان «انسان شناسی از دیدگاه علاّمهی جعفری» انجام داده و اشاره کرده که از دیدگاه علاّمهی جعفری، خداوند انسان را به طور مستقیم و دفعی از خاک آفریده است، و فرضیّه ی تکاملی داروین و سایر فرضیهها در این مورد، از نظر علمی به اثبات نرسیده است. انسان موجودی است دارای دو ساحت مادّی و معنوی، که از ساحت معنوی او به نفس تعبیر میشود، و نفس، حقیقتی است که در بدو تولّد خود، مادّی است، ولی در جریان تکامل رو به تجرّد میرود. بین نفس و بدن در حیات دنیوی انسان ارتباط و تعامل وجود دارد، و هدف از آفرینش انسان، تکامل یعنی تقرب وجودی انسان به خداوند است. شرایط دستیابی به کمال هم عبارت است از خودشناسی و ایمان به خداوند و رسولان او؛ ایمانی که زمینهساز اعمال شایسته میشود. از سوی دیگر، انسان در نظام آفرینش از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، و دارای کرامت، یعنی شرافت و عزّت ذاتی، و تواناییهای وجودی است، که با تلاش میتواند آنها را شکوفا نماید. انسان خلیفهی خدا ی تعالی بر روی زمین است و ملاک برتری انسانها نسبت به یکدیگر نیز تقوا میباشد. همچنین انسان موجود عاقلی است و علاوه بر آن حق انتخاب و گزینش نیز دارد، و اختیار وی منافاتی با خالقیّت مطلق و سایر اوصاف خداوند ندارد؛ زیرا افعال او خارج از دایرهی علم الهی شکل نمیگیرد. در وجود انسان نیرویی به نام وجدان هم هست، که به شکلهای مختلف ظاهر میشود. از سوی دیگر، انسان میتواند به شیوهی خاصّی در زندگی دنیوی عمل کند؛ مانند دنیاگرایی صرف و یا آخرتگرایی صرف، و یا جدا کردن حساب آخرت از دنیا و ارتباط نداشتن بین آن دو. امّا تنها شیوهای که میتواند سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین کند زندگی بر اساس حیات معقول است. حیات معقول یعنی تنظیم کردن زندگی دنیوی انسان به شکلی که علاوه بر سعادت دنیوی، سعادت اخروی نیز تأمین شود.
۸) مصطفی فرح بخش (۱۳۸۷) پژوهشی تحت عنوان «انسان و مفاهیم در دیدگاه علاّمه محمّد تقی جعفری» انجام داده و به این مسأله اشاره کرده که هر اندازه فاصله ی بین ناظر و جسم متحرّک زیادتر باشد، حرکت آن جسم کندتر می کند. حقیقت این است که با اینکه سازندهی کشش زمان در کارگاه مغز ماست و ما میتوانیم عبور طناب ممتدّ زمان را در درون خود احساس نموده و چگونگیِ شتاب و کندیِ آنرا به طور مستقیم دریافت کنیم، با این حال، به ندرت اتّفاق میافتد چنین توجّه عمیقی به درون داشته و واقعیّت گذشت زمان را به خوبی دریابیم. در نهایت به این نتیجه رسیده که از دیدگاه علاّمه اساسیترین مختصّ حیات، تعدیل و تصعیدِ خودمحوری به سود انسانمحوری است که رو به کمال دارد. همانگونه که ملاحظه میشود، اشتراک با حیات دیگران و لزومِ تعدیل و تصعید، با لذّتجویی سازگار نمیباشد.
از آن هنگام که در دیدگاه نوع انسانی، حقیقتی به نام «قانون» نمودار شده، مفهوم «عدالت» نیز برای او مطرح گشته است، زیرا عدالت عبارت است از: رفتار مطابق قانون. این تعریف که به نظر ما یکی از جامعترین تعریفات برای عدالت است، میتواند شامل همهی رفتارها و پدیدههای عادلانه باشد. گمان نمیرود یک انسان عاقل پیدا شود و معنای قانون و عدالت و اهمّیتِ اساسیِ آن دو را درک کند، با اینحال عاشق عدالت نشود. عدالت است که واقعیّت را از ضدّ واقعیّت تفکیک میکند. عدالت است که طعم حیاتیِ قانون را مشخص میکند.
۹) مرتضی یوسفی راد (۱۳۸۶) پژوهشی تحت عنوان «کنکاشی در فلسفه سیاسی علاّمهی جعفری: فلسفه سیاسی حیات معقول» انجام داده که وی بیان میکند علاّمهی جعفری ضمن نقد و نفی فلسفه های مادّی، ضرورت داشتن نگرش فلسفی با جهت الهی برای حیات و زندگی را واضح و روشن میداند. به عقیده ی وی، باید در جامعه تعقّل همگانی ایجاد کرد تا همیشه همهی افراد جامعه، از افکار، اعمال و رفتارهای خود پرسش فلسفی داشته باشند و در عین حال بتوانند بدانها پاسخ معقول بدهند. فلسفه، اصلی ضروری برای زندگی بشر است. فلسفه، یعنی فکر، تأمّل، اندیشیدن، واین امر همهی شئون حیات آدمی و اصول زندگی انسان را در بر میگیرد. فلسفه به این معنی یک پیشرفت و حرکت در عمق و تحوّل، گردیدن وشدن است؛ چون به طرح سؤالات اساسی پرداخته و اهتمام به پاسخ آنها داشته؛ در حالی که علوم تجربی امروزی، حرکت در عرض و سطح دارند؛ امّا فلسفه مبانی اصول عملی هر جامعه را شکل میدهد و با فرهنگ آن جامعه عجین شده است. علاّمهی جعفری در نظریّهی حیات معقول خود، آن را گردیدن، شدن وحرکت در رسیدن به هدف های والای انسانی میداند که با گذشتن از حیات طبیعی و حرکت در حیات معقول تا رسیدن به حدّ کامل آن به دست میآید. وی امکان دستیابی به چنین حیاتی را با اعمال سیاست، معقول میداند که مجموعا نظام سیاسی حیات معقول را تشکیل میدهند. نتیجه اینکه فلسفه سیاسی علاّمهی جعفری، ترسیمگر زندگی مطلوب وحیات معقولی است که ناظر به دو بعد مادّی و معنوی انسان و نیازهای آن است. علاّمهی جعفری تفکّر سیاسی حاکم بر غرب را ناشی از نگرش مادّی از انسان و حاکمیّت سیاست مادّی و طبیعی حاکم بر جوامع غربی میداند که دنیای معاصر را دچار دردهای بیدرمان زیادی کرده است. وی نجات بشریّت را در شکوفاسازی عقول بشری و وجدان سلیم و فطرت پاک میداند که در ذاتّ انسان نهاده شده و انسان به واسطهی آنها امکان درک حقّ و باطل را مییابد و این به واسطه ی درک معارف حقّ از منابع عقل و وجدان و پیامبران عظّام و رسیدن انسان به واسطه ی مدیریت معقول به آزادی مسئولانه و انتخابگر و آگاهانه در درک بهتر(شایسته)ها و عمل بدانها حاصل میشود.
۱۰) حسن مهدی فر(۱۳۸۱) پژوهشی تحت عنوان «حیات معقول از دیدگاه علاّمهی جعفری» انجام داده که به این مسأله اشاره کرده زندگی انسان و چگونگی و هست و بایدهای آن، همواره یکی از بزرگترین دغدغه های انسان شناسان، حکیمان و در راس همهی آنان پیامبران الهی و اوصیای آنان بوده و اصولاًً هدف از فرستادن پیامبران و انزال کتب، راهنمایی و ایصال انسان به زندگی والا و هدفی اعلا بوده است. ضرورت تفسیر و توجیه صحیح حیات انسانی و هماهنگ ساختن دو قلمرو زندگی انسان آن چنان که هست و آن چنان که باید باشد در تمامی شئون و ابعاد آن، همسان ضرورت وجود خودانسان است. لزوم عبور انسان از مرحلهی حیات طبیعی حیوانی به حیات اعلای انسانی و حرکت به سوی هدف والای زندگی که همانا رسیدن به جاذبه ی ربوبی و لقاءالله است، مقصود اصلی آفرینش انسان تلقی میگردد، در قرآن و سخنان معصومین علیه السلام خصوصاً نهج البلاغه، تفسیر و توجیه زندگی انسانی و ارائه راهکارهای منطقی در جهت تحوّل و حرکت تکاملی انسان و ورود وی به حیات طیّبه، به طور کاملاً بنیادین و اصیل، توضیح داده شده و مورد تأکید قرار گرفته است. از طرف دیگر، علاّمهی جعفری (ره) دارای دیدگاههای جامع، ارزشمند و نوین در موضوعات مختلف دینی، فلسفی، کلامی، فقهی و انسان شناسی است که موضوع حیات معقول از جمله ابتکارات ایشان در جهت تفسیر صحیح حیات انسانی میباشد لذا جایگاه انسان به عنوان رهرو طریق حیات معقول، توصیف و راه های تکامل انسان در حیات تکاملی و معقول تبیین شده است در ادامه، انسان کامل از منظر حیات معقول و عرفان مثبت اسلامی که مبتنی بر قرآن و نهج البلاغه است مورد توجّه قرار گرفته است.
با توجّه به پژوهش های فوق ذکر برتری این طرح بر این است که ضمن بررسی شخصیّت و دیدگاههای علاّمهی جعفری، به طور اخص به بررسی دیدگاههای فقهی ایشان میپردازد.
۱-۱-۵) اهداف کاربردی
این پایان نامه میتواند برای دستگاه های زیر مورد استفاده قرار گیرد؛
دانشگاه ها
مؤسّسات پژوهشی
این قبیل دستگاه ها میتوانند برای آشنایی بیشتر از دیدگاههای علاّمهی جعفری استفاده کنند همچنین میتوانند در جهت گسترش تحقیق و پژوهش در این زمینه، از تحقیق مورد نظر استفاده نمایند.
۱-۱-۶) روش تحقیق
این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی فقهی انجام میشود.
۱-۱-۷) ابزار گردآوری داده ها
مراجعه ی مستقیم به منابع کتابخانه ای و غیره (اعم از فارسی، انگلیسی، عربی) استفاده از مجلّات و فصلنامه های پژوهشی، مقالات اینترنتی و سایر منابع موجود روزنامه ای و منابع اسنادی می باشد.
۱-۱-۸) سازماندهی تحقیق
در این پژوهش در فصل اوّل کلّیات تحقیق و در فصل دوّم به بررسی زندگی نامه ی علاّمه و در فصل سوّم به بررسی آراء و اندیشه های علاّمه پرداختهایم و در فصل چهارم دیدگاههای فقهی علاّمه را مورد بررسی قرار داده ایم و در نهایت در فصل پنجم به نتیجه گیری پرداختهایم.
فصل دوم
شناخت زندگی و شخصیّت
استاد علاّمهی جعفری
۲- شناخت زندگی و شخصیّت استاد علاّمهی جعفری
امروزه همهی اندیشمندان و صاحب نظران مسایل اجتماعی به این حقیقت تأکید دارند که از طریق بررسی نوع برخورد و کم و کیف بهره برداری مردم جوامع مختلف از سرمایه های مادّی و معنوی خود میتوان دور نمای آیندهی جوامع را از نظر پیشرفت و تعالی و یا انحطاط و عقب ماندگی به صورت بسیار دقیق پیش بینی کرد.
بر این اساس، استفادهی مناسب از دست آوردهای فکری و فرهنگی اندیشمندان بزرگ و دانشمندان متعهّد، در دست یابی به اهداف اجتماعی و پیشرفت های لازم علمی و فرهنگی و نیز در مبارزه با پیش آمدهای ناگوار اجتماعی و غیره بسیار مفید و مؤثّر میباشد. از جمله ابعاد مؤثّر شخصیّت بزرگان عرصهی علم و اندیشه، شناخت شخصیّت، اخلاقیّات ، تفکّرات سیرهی زندگی آنهاست. این بخش از شخصیّت انسانهای برجسته، به ویژه از نظر آموزشی و تربیّتی در همهی اقشار به ویژه قشرهای جوان بسیار مؤثّر است. در این بخش، سعی در شناخت شخصیّت علاّمهی جعفری و ویژگی های شخصیّتی آن داریم، ضمن اینکه تلاش میشود نگاهی به دوره های مختلف زندگی پربار علمی علاّمه و بررسی بعضی از ویژگی های سازندهی شخصیّت آن داشته باشیم.
۲-۱) زندگی نامه ی علاّمهی جعفری
استاد علاّمهی جعفری به سال ۱۳۰۲ خورشیدی[۱] در یکی از خانواده های متدیّن شهر تبریز متولّد شد. کودکی خویش را در پناه پدری راستگو و مادری سیّده و پاکدامن آغاز کرد. پدر علاّمه جعفری، حاج کریم جعفری، تحصیلاتی نداشت و نانوا بود امّا حافظه ای غیر عادّی داشت و اغلب سخنان وعّاظ شهر را جمله به جمله بیان میکرد، خود علاّمه میگوید: «پدرم درس نخوانده بود امّا حافظهی غیر عادّی داشت و اغلب سخنان وعّاظ شهر را جمله به جمله بیان میکرد. بعدها ما به عظمت پدرمان پی بردیم. او روحیه ی بسیار بالایی داشت و آدم رقیق القلبی بود. شغلش نانوایی بود و بدون وضو دست به خمیر و نان نمیزد»(فاضلی، ۱۳۷۸، ص۴۵).
امّا مادر ایشان از سادات علوى یکى از خاندان بزرگ تبریز به شمار مىآمد، با سواد بود و نخستین بار قرآن را به استاد جعفری آموخت. امّا متأسفانه در سن سی و دو سالگی (درسال ۱۳۲۱ش) ازدنیا رفت. علاّمه در این زمینه میگوید: «مادرم از سادات علوی و از خاندان بزرگ تبریز به شمار می آمد. مادرم بر خلاف پدرم با سواد بود و جوان هم از دنیا رفت و به هنگام مرگ سی دو سال داشت و نخستین بار او قرآن را به من یاد داد. حتّی یادم میآید وقتی با او به مشهد رفتیم، در طول راه قرآن میخواند و میان راه که برای استراحت و نماز توقّف کردیم، فرزندانش را دورش جمع کرد و یک سورهی قرآن به ما تعلیم داد» ( سفری، ۱۳۷۷، ص۲۱).
جوادی میگوید: «مادر علاّمه از خاندان بزرگ و محترم تبریز بود. پدر ایشان مرحوم «ربیع حکیم» طبیب بود و مرحوم حاج کریم جعفری پدر علاّمه در روزگار جوانی نزد میر ربیع حکیم کار میکرد»( جوادی، ۱۳۷۸، ص ۹).
علاّمه در آغازین سالهای حیات حدود شش سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایى را در دبستان اعتماد آغاز کرد و چون خواندن و نوشتن را پیش از آغاز دبستان، از مادر خویش فراگرفته بود، به صلاح دید مدیر مدرسه (جواد اقتصادخواه) درس و تحصیل را از کلاس سوّم ابتدایی آغاز کرد، امّا پیش از ورود به کلاس ششم، وقفهای دراین امر پیش آمد ولی دوباره با «حوزهی علمیّه طالبیّه» تحصیل را آغاز کرد و در آنجا دروس سطح مقدماتى حوزه و ادبیات را در نزد استادان بزرگوارى چون سیّد حسن شربیانى، میرزا على اکبر اهرى، میرزا ابوالفضل سرابى و. .. خواند. در این ایّام، هم کار مىکرد، و هم درس مىخواند. پس از مدتى تحصیل در مدرسه طالبیّهی تبریز، علاقهی عجیبى به هستىشناسى پیدا کرد و چون در تبریز اساتیدی درخور این رشته نبود، به تهران آمد و مابقی متن رسایل و مکاسب را در تهران آموخت. هم چنین در درسهاى مرحوم آیت الله آقا شیخ محمّد رضا تنکابنى و آقا میرزا مهدى آشتیانى، و. .. کسب فیض میکرد.
علاّمهی جعفرى پس از حدود سه سال اقامت در تهران در سال ۱۳۲۵ به حوزهی علمیّه قم مشرّف شد و حدود یک سال در آن جا از محضر بزرگانى چون آیت الله سیّد محمّد تقى خوانسارى، سیّد محمّد حجّت کوه کمرى، سیّد صدرالدّین و امام خمینى (ره) و. .. بهره جست. در سال ۱۳۲۰ (ه. ش) به اصرار آیت الله میرزا فتّاح شهیدى رهسپار نجف گردید. علاّمه در این باره مىگوید: عمده محرّک من براى رفتن به نجف مرحوم شهیدى شد. یادم مىآید مقدارى از وسایل راه را هم ایشان فراهم کرد. در نجف، استاد علاّمهی جعفرى به مدرسهی صدر وارد مىشود و بار دیگر، جلد دوّم کفایه آخوند خراسانى را مطالعه و بحث مىکند و در درسهاى خارج آیات عظّام شیخ محمّد کاظم شیرازى، آیت الله خویى، آیت الله سیّد محمود شاهرودى، آیت الله حکیم، آیت الله سیّد جمال گلپایگانى، آیت الله سیّد عبد الهادى شیرازى و آیت الله میلانى شرکت مىکند و به موازات شرکت در درسهاى خارج، اصول و فقه، در محضر استادان بزرگى چون آقا شیخ صدرا قفقازى و آقا شیخ مرتضى طالقانى به فراگیرى دروس فلسفى و عرفانى مشغول مىشود.
پس از سه سال تحصیل در نجف اشرف، در سن ۲۳ سالگى موفق به دریافت درجهی اجتهاد از سوى آیت الله شیخ کاظم شیرازى مىشود. در مجموع، حدود هفده سال در نجف اقامت مىکند. در این مدّت علاوه بر تحصیل، به تدریس خارج فقه و اصول و دروس فلسفه و معارف و نگارش کتاب مشغول مىشود(فیضی تبریزی، ۱۳۸۰، ص ۴۳).
سرانجام پس از پایان تحصیلات و تکمیل معلومات، عازم ایران مىگردد. پس از بازگشت به ایران، در قم به خدمت آیت الله بروجردى شرفیاب مىشود. ایشان از علاّمه مىخواهد تا در قم بماند و به تدریس بپردازد. از آن جا که آب قم با مزاج وى سازگار نبود، عازم مشهد مىگردد. پس از یک سال اقامت در مشهد به تهران بر مىگردد و پس از یک سفر دیگر به نجف، به توصیه استادان بزرگوارش دوباره به ایران برمىگردد و پس از بررسى نیازهاى موجود علمى و فکرى و فرهنگى جامعه، به جاى تدریس فقه و اصول،. .. به کار پاسخ گویى به شبهات جوانان و تحقیق و تالیف مىپردازد( سفری، ۱۳۷۶، ص ۷).