۲-۳-۳-۴٫ فرانسیس فوکویاما[۲۷]
مباحث و مطالعات فوکویاما پیرامون سرمایه اجتماعی نیز مانند پوتنام در سطح کلان دنبال شده است. او سرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی آن ها موردبررسی قرار داده است. بنابرین تعریف او از سرمایه اجتماعی نیز طبعاً یک تعریف جمعی بوده و سرمایه اجتماعی به منزله دارایی گروهها و جوامع تلقی میگردد (توسلی و موسوی، ۱۳۸۴). وی در تعریف سرمایه اجتماعی چنین مینویسد: «سرمایه اجتماعی را بهسادگی میتوان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است در آن سهیم هستند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی میکنند، اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشد» (فوکویاما، ۱۳۷۹).
فوکویاما در رابطه با سرمایه اجتماعی هنجارهای اجتماعی را به “هنجارهای مولد سرمایه اجتماعی” و “هنجارهای غیر مولد” تقسیم میکند. هنجارهای مولد سرمایه اجتماعی به ارتقای همکاری میان اعضای گروه منجر میشود. اما هنجارهای غیرمولد برخلاف هنجارهای مولد سرمایه اجتماعی کمکی به ارتقای همکاری میان اعضای گروه نخواهند کرد. پس ممکن است در جامعهای سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل مشاهده شود اما هنجارهای اجتماعی قوی آن از نوع غیر مولد سرمایه اجتماعی باشند مانند عدم اعتماد به دیگران (فوکویاما،۱۹۹۹). وی همچنین برخلاف دیگر نظریهپردازان سرمایه اجتماعی صرفاً بر خصلت جمعی سرمایه اجتماعی تأکید میکند: «سرمایه- اجتماعی… زیرمجموعه سرمایه انسانی نیست چراکه این سرمایه متعلق به گروههاست و نه افراد. هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهند، در صورتی معنا دارند که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد. گروهی که حامی سرمایه اجتماعیاند ممکن است به کوچکی دو دوست باشند که با یکدیگر تبادل اطلاعات میکنند و یا ممکن است در مقیاس بزرگتری تمامی یک ملت باشد به همین دلیل کارکرد سرمایه اجتماعی در نظریات فوکویاما در سطح جامعه است، او معتقد است میزان بالای اعتماد در یک جامعه موجب پیدایش اقتصادی کاراتر میشود چراکه باعث حذف یا کاهش هزینه ها میگردد. او همچنین کارکرد دیگر سرمایه اجتماعی در سطح کلان را تقویت دموکراسی پایدار از طریق تقویت جامعه مدنی میداند: «جامعه مدنی که در سالهای اخیر به طور قابل توجهی کانون توجه نظریهپردازیهای مردمسالاری بوده است، در مقیاس وسیعی محصول سرمایه اجتماعی است» به این ترتیب فوکویاما در زمره کسانی نظیر کلمن و پوتنام قرار میگیرد که سرمایه اجتماعی را نوعی کالای عمومی یا به تعبیر نان لین دارایی جمعی قلمداد میکنند (توسلی و موسوی، ۱۳۸۴).
۲-۳-۳-۵٫ ناهاپلیت و گوشال
ناهاپلیت و گوشال (۱۹۹۸) به ایده بررسی سرمایه اجتماعی در سطح سازمانها اشاره کردهاند. آن ها سه بعد ساختاری[۲۸]، شناختی[۲۹] و رابطهای[۳۰] را برای سرمایه اجتماعی در نظر گرفتند. بعد ساختاری شامل مؤلفههای پیوند شبکهای، پیکربندی شبکهای و سازمان انطباق پذیر است. بعد شناختی شامل رمزها و زبان مشترک و سرگذشتهای مشترک و بعد رابطهای شامل مؤلفههای اعتماد، هنجارها، تکالیف و احساس هویت است (علی نجفی، ۱۳۸۷).
۲-۳-۳-۶٫ آنتونی گیدنز
آنتونی گیدنز سرمایه اجتماعی را به معنی شبکه روابط، تعهد و اعتماد اجتماعی را در جوامع سنتی محدود و درونگروهی در جوامع مدرن وسیع و تعمیمیافته میداند. اعتماد عام به اصحاب تخصص یکی از مؤلفههای سرمایه اجتماعی جدید و نوظهور در جوامع مدرن است که پایه اصلی حیات اجتماعی است. گیدنز مدرنیته متأخر را با فرایند جهانی شدن و از جاکندگی و تهی شدن ظروف زمان و مکان در قالب مفهوم فضا زمینهساز کنشهای از راه دور، تعاملات گسترده و اعتماد انتزاعی و تعمیمیافته مطرح میکند. این امر مفهوم سرمایه اجتماعی را از سطوح محلی و ملی به سطح جهانی گسترش میدهد. او سرمایه اجتماعی جدید و قدیم را متفاوت میداند. در جامعه سنتی، زندگی مبتنی بر ایمان و قطعیت است و هیچ جز عامل خارجی آن را مختل نمیکند. ولی انسان مدرن زندگیاش بر احتمالات و عدم قطعیت استوار است و توأم با نوعی اضطراب و دلهره درونی است که ذات زندگی مدرن است (گیدنز ۱۹۹۲؛ نقل در آهنگر ۱۳۸۶).
۲-۳-۴٫ عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی
۲-۳-۴-۱٫ اعتماد: اعتماد مؤلفه کلیدی سرمایه اجتماعی است که ارتباط تنگاتنگ با احترام، اطمینان، جامعهپذیری و جامعه مدنی دارد که مشکل اصلی سیاستگذاری عمومی و برقراری و تداوم هماهنگی اجتماعی ارتباط دارد (نصوحیان، ۱۳۸۷). کلمن معتقد است که اعتماد قدرت عمل کردن در کنشهای اجتماعی را تسهیل میکند این امر بخصوص در کنشهای معطوف به آینده بیشتر نمود پیدا میکند (کلمن، ۱۳۷۷).
فوکویاما از اعتماد به عنوان عاملی که تسهیلکننده رشد و ثبات اجتماعی جامعه است یاد میکند و همچنین زتومکا، اعتماد را انتظار عمل صادقانه از طرف دیگران نسبت به خود میداند.
اعتماد حالت چرخ روان کنندهای دارد که تسهیلگر تعاملات و کنشهای اجتماعی است در نتیجه میتوان اعتماد را فاکتور تعیینکنندهای در حفظ ثبات اجتماعی تصور کرد (گروسی و همکارانش،۱۳۸۶).
اعتماد شاخص بسیار مهمی برای سنجش میزان پیوندهای مثبت و متقابل بین کنشگران فردی و جمعی است و اولین جزء سرمایه اجتماعی است که به نوع ارتباط بین افراد میپردازد. تأکید بر این جزء از مؤلفههای سرمایه اجتماعی در مقایسه با سایر اجزا پررنگتر است و بخش عمدهای از نظریه های مربوط به سرمایه اجتماعی مبتنی بر بحث اعتماد است (موسوی، ۱۳۸۵).
اعتماد داری خصوصیاتی است که بهقرار زیر بیان شدهاند:
الف. اعتماد مؤلفهای اجتماعی است و در متن روابط شکل میگیرد.
ب. اعتماد از تعریفی نسبی برخوردار است و با قطعیتی کامل نمیتوان تعریفی جامع از آن ارائه کرد، زیرا بسته به موقعیتها، مکانها و زمانهای مختلف تعاریف متفاوتی از آن ارائه میشود و در واقع تعاریفی که ارائه میشود دارای نوعی تأویل گرایی و هرمنوتیکاند.
۱٫ مفهوم ریسکپذیری و خطر در تعاریف ارائه شده از اعتماد، مستتر است، زیرا پیشبینی امور به طور دقیق امکانپذیر نیست و در هر وضعیتی احتمال ضرر و زیان وجود دارد.
۲٫ در روابط مبتنی بر اعتماد هم اعتماد کننده و هم اعتماد شونده از انجام روابط متقابل در پی کسب منافع سودآور هستند.
۳٫ به خاطر رفتار چندبعدی انسان و نا گریز بودن از زندگی اجتماعی، هرچند احتمال ضرر و زیان در تعاملات اجتماعی وجود دارد اما انسانها مجبورند که نسبت به یکدیگر حسن ظن داشته و بادید مثبت در موقعیتهای اجتماعی به هم اعتماد کنند.
۴٫ در مقوله اعتماد بیشتر آینده و حال مدنظر است و در واقع نگاهی رو به آینده است (عباس زاده، ۱۳۸۳).