علائم (PTSD) در سه مقوله دستهبندی می شود:
تجربه دوباره سانحه آسیبزا. شخصی به طور مکرر سانحه را به خاطر میآورد. یا کابوسهایی درباره آن می بیند، چیزهایی که سانحه را یادآوری میکنند (برای مثال، صدای هلیکوپتر که کهنه سرباز را به یاد میدان جنگ میاندازد؛ تاریکی که زنی را به یاد تجاوز جنسی می اندازد) ممکن است شخص را به شدت آشفته و ناراحت کند.
-اجتناب از محرکهای مرتبط با سانحه یا کرختی عمودی پاسخدهی، عدهای ممکن است تلاش کنند که از تمام یادآورهای سانحه اجتناب کنند عدهای دیگر سعی میکنند از فکر کردن به سانحه خودداری کنند؛ عدهای ممکن است فقط بخشهای نامنظمی از حادثه را به خاطر بیاورند. کرختی به کاهش علاقه شخصی به دیگران، احساس جدایی یا بیگانگی از دیگران، و ناتوانی از احساس کردن هیجانهای مثبت اشاره دارد. این علایم ممکن است مغایر با تجربه دوباره علایم به نظر بیایند، به طور کلی، شخصی بین تجربه دوباره و کرختی، پس و پیش میرود.
-علایم افزایش برانگیختگی، مشکل در به خواب رفتن یا تداوم خواب، دشواری تمرکز، گوش به زنگ بودن، واکنش افراطی یکه خوردن از جمله این علایم است. مطالعات، آزمایشگاهی با استناد به پاسخهای فیزیولوژیایی شدیدتر اشخاص دچار (PTSD) به تصاویر جنگ، این علایم بالینی را تأیید کرده اند. (کرینگ، دیویدسون، و همکاران، ۱۳۸۸)
در DSM-IV در مورد (PTSD) مشخصاً ذکر شده است که علایم تجربه مجدد، اجتناب و افزایش انگیختگی باید حداقل یک ماه طول کشیده باشد. طبق ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR در مورد (PTSD) بالینگر مجاز است معین کند که آیا اختلال حاد است یا مزمن (کاپلان، و سادوک، ۱۳۸۹).
ملاکهای اختلال استرس پس از آسیب
-فرد در معرض رویداد آسیبزایی قرار گرفته است که در آن: رویداد یا رویدادهایی را تجربه کرده شاهد بوده، یا با آن ها روبرو شده است که مرگ واقعی یا تهدید به مرگ را در برداشتهاند. یا اینکه تمامیت جسمانی فرد یا دیگران تهدید شده است و پاسخ فرد ترس شدید، درماندگی، یا وحشت را در بر داشته است.
-رویداد آسیبزا مرتباً به صورت یک (یا چند) مورد زیر دوباره تجربه می شود:
۱- یادآوریهای ناراحت کننده مکرر و مزاحم رویداد.
۲- رویاهای ناراحت کننده مکرر رویداد، طوری عمل می کند که انگار رویداد آسیبزا دوباره اتفاق افتاده است.
۳- ناراحتی روانشناختی شدید هنگام روبرو شدن با نشانه های درونی یا بیرونی که نمادی از رویداد آسیبزا هستند یا به جنبهای از آن شباهت دارند.
۴- واکنشپذیری روانشناختی هنگام روبرو شدن با نشانه های درونی یا بیرونی که نمادی از رویداد آسیبزا هستند یا به جنبهای از آن شباهت دارند.
-اجتناب مداوم از محرکهای مرتبط با آسیب و کرختی پاسخدهی کلی (که قبل از آسیب وجود نداشتند) که با سه مورد زیر (یا بیشتر) مشخص می شود:
۱- سعی در اجتناب کردن از افکار، احساسات یا گفتگوهای مربوط به آسیب.
۲- سعی در اجتناب کردن از فعالیتها، مکانها، یا افرادی که خاطرات آسیبزا را برانگیخته میکنند.
۳- ناتوانی در به یاد آوردن جنبه مهمی از آسیب.
۴- کاهش مخصوص علاقه به فعالیتهای مهم یا شرکت کردن در آن ها.
۵- احساس جدایی از دیگران یا بیگانگی با آن ها
۶- دامنه محدود عاطفه (مثل ناتوانی در داشتن احساسهای محبت آمیز)
۷- احساس کوتاه شدن آینده (مثلاً انتظار ندارند که شغل داشته باشد، ازدواج کند، بچهدار شود، یا عمر طبیعی داشته باشد)
-نشانه های مداوم افزایش برانگیختگی (که قبل از آسیب وجود نداشتند) طوری که با دو مورد زیر (یا بیشتر) مشخص می شود:
۱- مشکل خوابیدن یا خفته ماندن
۲- تحریکپذیری یا طغیان خشم
۳- مشکل تمرکز کردن
۴- پاسخ یکه خوردن مفرط
-مدت این آشفتگی بیش از ۱ ماه است.
-این آشفتگی ناراحتی بالینی مهمی را ایجاد می کند یا در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینه های عملکرد اختلال ایجاد می کند.
مشخص کنید که آیا:
حاد است: اگر مدت نشانهها کمتر از ۳ ماه باشد؛
مزمن است: اگر مدت نشانهها ۳ ماه یا بیشتر باشد.
مشخص کنید که آیا: شروع معوق دارد، اگر شروع نشانهها حداقل ۶ ماه بعد از عامل استرس زا باشد(انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۰۰).
همه گیر شناسی
میزان شیوع مادام العمر (PTSD)را حدود هشت درصد جمعیت عمومی میدانند و میان بروز آن را در طول عمر ۶ تا ۱۵ درصد تخمین زده می شود، که البته علاوه بر این رقم پنج تا پانزده درصد دیگر از افراد نیز ممکن است دچار اشکال تحت بالینی این اختلال باشند، میزان شیوع مادامالعمر اختلال مذبور در گروههایی که اعضایشان در معرض وقایع آسیبزا بوده اند، در طیفی از پنج تا هفتاد و پنج درصد قرار دارد. حدود سی درصد از سربازان جنگ ویتنام دچار (PTSD) شدند و بیست و پنج درصد دیگر از آن ها نیز به اشکال تحت بالینی آن مبتلا گشتند. میزان شیوع مادامالعمر این اختلال در زمان ۱۰ تا ۱۲ درصد و در مردان ۵ تا ۶ درصد است. (PTSD) در هر سنی ممکن است پیدا شود، اما به دلیل ماهیت موقعیتهای تسریع کننده آن شایعترین سن شروعش اوایل بزرگسالی است. البته بچهها نیز ممکن است به این اختلال مبتلا شوند. مردان و زنان از نظر نوع آسیبهایی که مسبب این اختلال در آن ها می شود و نیز از نظر آسیبپذیری برای ابتلا به (PTSD) با یکدیگر تفاوت دارند. میزان شیوع مادامالعمر این اختلال در زنان به نحو چشمگیری بیشتر از مردان است و درصد بالاتری از زنان به این اختلال مبتلا میشوند. به صورت تاریخی و سنتی، آسیب مذکور در مورد مردان معمولاً وقایع جنگی است و در مورد زنها شایعتر از همه، مورد جمله یا تجاویز واقع شدن است. (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹).
۲-۸-سبب شناسی اختلال PTSD
عامل فشار
بنا به تعریف این اختلال، عامل فشار علت اولیه پیدایش آن است. اما وقتی که واقعه آسیبزایی روی میدهد، همه افراد دچار PTSD نمیشوند؛ یعنی برای ایجاد این اختلال عامل فشار لازم است. اما کافی نیست، زمینههای قبلی زیستی و روانی- اجتماعی فرد، و اتفاقاتی که قبل، و پس از آسیب روی میدهد، همگی باید مد نظر بالینگر باشد. معمولاً اگر گروهی دچار فاجعهای گردد عضو آن به سبب همان عضویت گاه قادر به کنار آمدن با آسیب می شود، چرا که در بلادیدگی تنها نبوده و سایر اعضای گروه هم مثل او فاجعه دیدهاند. معنای درون ذهنی عامل فشار اهمیت زیادی دارد. مثلاً ممکن است بازماندگان یک فاجعه دچار احساس گناه شوند که میتواند زمینه ساز یا تشدید کننده PTSD باشد (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹).
عوامل خطرساز